Zahra jafarian
صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
جولی کاپلین در کتاب چایخانه کوچکی در توکیو، راوی داستان بلاگری به نام فیونا است که به آرزوی همیشگیاش، یعنی سفر به ژاپن رسیده و از این بابت خیلی خوشحال است. اما بهمحض ورود به این کشور با پسری به نام گابریل روبهرو میشود که سالها پیش قلب او را شکسته و ترکش کرده! فیونا هنوز نسبت به آن اتفاق ناراحت است، اما آیا ممکن است توکیوی زیبا و باغهای پرشکوفهاش دوباره او را به سمت گابریل بکشاند؟
دربارهی کتاب چایخانه کوچکی در توکیو
فیونا بلاگر جوانی است که در مسابقات عکاسی برنده شده. جایزهی او سفر به ژاپن و برگزاری یک نمایشگاه عکس در آنجاست و از اینکه به یکی از آرزوهای همیشگیاش، یعنی دیدن ژاپن، دست پیدا کرده خیلی خوشحال است. حالا او در فرودگاه توکیو منتظر ایستاده تا نمایندهی یکی از عکاسان معروف این کشور به دنبالش بیاید. اما در این حین کسی را میبیند که در دورترین خیالاتش هم دیدار دوبارهی او را تصور نمیکرد؛ گابریل! دوست و محبوب قدیمیاش که ده سال پیش فیونا را به شکلی ناراحتکننده ترک کرد و رفت. گابریل عکاس روزنامهی تایمز است و حضورش در این کشور به این معناست که فیونا باید با او روبهرو شود. گابریل به سمت فیونا میرود و به او میگوید که از طرف استاد ژاپنی آمده و قرار است در این دو هفته همراهیاش کند. فیونا که انتظارش را نداشته از این وضعیت جا میخورد، ولی سعی میکند آرام بماند و با اوهمراهی کند. اما علیرغم تمام تلاشهایش، خاطرات گذشته لحظهای فیونا را رهای نمیکنند!
دربارهی کتاب چایخانه کوچکی در توکیو
فیونا بلاگر جوانی است که در مسابقات عکاسی برنده شده. جایزهی او سفر به ژاپن و برگزاری یک نمایشگاه عکس در آنجاست و از اینکه به یکی از آرزوهای همیشگیاش، یعنی دیدن ژاپن، دست پیدا کرده خیلی خوشحال است. حالا او در فرودگاه توکیو منتظر ایستاده تا نمایندهی یکی از عکاسان معروف این کشور به دنبالش بیاید. اما در این حین کسی را میبیند که در دورترین خیالاتش هم دیدار دوبارهی او را تصور نمیکرد؛ گابریل! دوست و محبوب قدیمیاش که ده سال پیش فیونا را به شکلی ناراحتکننده ترک کرد و رفت. گابریل عکاس روزنامهی تایمز است و حضورش در این کشور به این معناست که فیونا باید با او روبهرو شود. گابریل به سمت فیونا میرود و به او میگوید که از طرف استاد ژاپنی آمده و قرار است در این دو هفته همراهیاش کند. فیونا که انتظارش را نداشته از این وضعیت جا میخورد، ولی سعی میکند آرام بماند و با اوهمراهی کند. اما علیرغم تمام تلاشهایش، خاطرات گذشته لحظهای فیونا را رهای نمیکنند!