آلمانی ۵۰ فعل کاربردی آلمانی

  • نویسنده موضوع .ATLAS.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 712
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.ATLAS.

مدرس نقاشی
مدرس انجمن
نقاش انجمن
تیزریست انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-24
نوشته‌ها
3,167
لایک‌ها
30,522
امتیازها
198
سن
20
محل سکونت
خونمون
کیف پول من
52,355
Points
895
۵۰ فعل معرفی پرکاربرد به ترتیب حروف الفبا در زبان آلمانی عبارتند از:

کار کردن arbeiten

bekommen گرفتن, به دست آوردن

bleiben ماندن, نگه داشتن

brauchen نیاز داشتن, محتاج بودن

bringen آوردن, هدیه دادن, حمل کردن

denken فکر کردن, اعتقاد داشتن

essen خوردن

fahren راندن, رفتن , مسافرت کردن

finden پیدا کردن, کشف کردن, عقیده داشتن

fragen پرسیدن, جویا شدن

geben دادن , عطا کردن, هدیه کردن

gehen رفتن, قدم زدن, حرکت کردن

gehören تعلق داشتن, مربوط بودن

glauben تصور کردن, اعتقاد داشتن

haben داشتن

heißen نام گذاری کردن, دستور دادن, معنی داشتن

helfen کمک کردن, پشتیبانی کردن

hören شنیدن, گوش دادن

kaufen خریدن

kennen دانستن, آشنا بودن با

kommen رفتن , اتفاق افتادن

können توانستن

lassen اجازه دادن, ترک کردن

laufen دویدن, قدم زدن, عمل کردن

legen قرار دادن

liegen قرار گرفتن, دراز کشیدن

machen ساختن, انجام دادن

mögen دوست داشتن, خواستن

müssen مجبور بودن

nehmen گرفتن

sagen گفتن

schlafen خوابیدن, خوابیده بودن

schlagen زدن, شکست دادن

sehen دیدن, نگاه کردن, تماشا کردن

sein وجود داشتن, بودن

setzen قرار دادن, نشاندن

sitzen نشستن

spielen بازی کردن, اجرا کردن, نواختن

sprechen صحبت کردن, ادا کردن

stehen ایستادن, وجود داشتن

stellen قرار دادن, ایستاداندن

sterben مردن

tragen حمل کردن, پوشیدن, تحمل کردن

treffen زدن, آسیب رساندن, ملاقات کردن

tun انجام دادن, کردن

werden شدن, تبدیل شدن

wissen دانستن, اطلاع داشتن

wohnen زندگی کردن, ساکن بودن

wollen خواستن, قصد داشتن
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .ATLAS.

.ATLAS.

مدرس نقاشی
مدرس انجمن
نقاش انجمن
تیزریست انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-24
نوشته‌ها
3,167
لایک‌ها
30,522
امتیازها
198
سن
20
محل سکونت
خونمون
کیف پول من
52,355
Points
895
50فعل پرکاربردآلمانی

arbeiten کار کردن
bekommen گرفتن، به دست آوردن
bleiben ماندن، نگه داشتن
brauchen نیاز داشتن، محتاج بودن
bringen آوردن، هدیه دادن، حمل کردن
denken فکر کردن، اعتقاد داشتن
essen خوردن
fahren راندن، رفتن، مسافرت کردن
finden پیدا کردن، کشف کردن، عقیده داشتن
fragen پرسیدن، جویا شدن
geben دادن، عطا کردن، هدیه کردن
gehen رفتن، قدم زدن، حرکت کردن
gehören تعلق داشتن، مربوط بودن
glauben تصور کردن، اعتقاد داشتن
haben داشتن
heißen نام گذاری کردن، دستور دادن، معنی داشتن
helfen کمک کردن، پشتیبانی کردن
hören شنیدن، گوش دادن
kaufen خریدن
kennen دانستن، آشنا بودن با
kommen رفتن، اتفاق افتادن
können توانستن
lassen اجازه دادن، ترک کردن
laufen دویدن، قدم زدن، عمل کردن
legen قرار دادن
liegen قرار گرفتن، دراز کشیدن
machen ساختن، انجام دادن
mögen دوست داشتن، خواستن
müssen مجبور بودن
nehmen گرفتن
sagen گفتن
schlafen خوابیدن، خوابیده بودن
schlagen زدن، شکست دادن
sehen دیدن، نگاه کردن، تماشا کردن
sein وجود داشتن، بودن
setzen قرار دادن، نشاندن
sitzen نشستن
spielen بازی کردن، اجرا کردن، نواختن
sprechen صحبت کردن، ادا کردن
stehen ایستادن، وجود داشتن
stellen قراردادن، ایستاداندن
sterben مردن
tragen حمل کردن، پوشیدن، تحمل کردن
treffen زدن، آسیب رساندن، ملاقات کردن
tun انجام دادن، کردن
werden شدن، تبدیل شدن
wissen دانستن، اطلاع داشتن
wohnen زندگی کردن، ساکن بودن
wollen خواستن، قصد داشتن
ziehen کشیدن، جذب کردن
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا