خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • با توجه به عدم اقدام فرد واجد شرایط برای خرید انجمن، بالا رفتن هزینه ها و عدم امکان پرداخت، متاسفانه در سال 1404 کنار شما نخواهیم بود. رمان ها دلنوشته ها و سایر اطلاعات موجود در انجمن را ذخیره کنید. چند روز آینده تنها برای ذخیره سازی اطلاعات انجمن فعال است. از همراهی شما تا این لحظه ممنونم. اگر قصد خرید انجمن را دارید به آیدی Zahra_jim80 در تلگرام یا ایتا پیام بدهید. در صورت فروش، انجمن همچنان فعال می ماند. ❤️نکته مهم: سایت taakroman.ir از دسترس خارج نشده و رمان های شما حذف نمی شود. رمان های در حال تایپ خود را هم می توانید در آینده و زمانی که کامل شد، بفرستید تا روی سایت اصلی قرار گیرد.

ژیار | زیبا سعیدی کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع ریرا
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 124
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
دلنوشته: ژیار
دلنویس: زیبا سعیدی
ژانر: عاشقانه، تراژدی

مقدمه:
ژیارم؟!
جانم برایت بگوید که می‌خواهم امشب را به یادِ ب*وسه‌هایت صبح کنم. برایت شعرها بنویسم. برای آمدنت رویاپردازی کنم و حتی یادت می‌آید قرار بود مرا چند صباحی به دیدارِ خواهر جانت در زاهدان ببری؟ همانی که می‌‌گفتی چشم به در، منتظر است تا تو را ببیند؟ تو که آمدی، قول می‌دهم بعد از این‌که از سالم ماندت و بودنت در کنارِ خودم، اطمینان حاصل کردم و از دریایِ وجودی‌ات آرامش گرفتم، به دیدار خواهر جانت در زاهدان برویم.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش توسط مدیر:

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیار جانم... .
امروز هم مثلِ همیشه برایِ دیدارت کنارِ حوضچهٔ حیاطمان دلتنگی را کادو پیچ کرده‌ام.
آمدنت، بویِ وصال را به ارمغان می‌آورد و فصلِ دلتنگی را در حوالیِ دل‌ها می‌زداید.
مادرم می‌گفت: عشق بزرگ‌ترین هدیهٔ جهان به انسان است؛ اما من می‌گویم، عشق مثلِ ساعت نشینی می‌مانند. چرا که ساعت‌ها قلب‌هایمان در فکر رسیدن به آیندهٔ نه‌چندان دور پُر می‌شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیارم؛ کاش انتظارمان پایانِ خوشی باشد. پایانی به شیرینیِ شوقِ وصالت، شیرینی‌ِ که همچون گنجشکی از بامِ قلبم پَر می‌کشد.
امروز را در خانه می‌مانم تا با امیدِ این همه صبر و دلتنگی، خیابانِ تلاشمان، ما را به مقصدِ آرزو‌ها برساند.
امروز را به شوقِ دیدنت به فرداهایی بدل می‌سازم که آن‌جا دست در دستِ رویاهایمان آن‌چه را که همیشه در خیالمان گذرانده‌ایم به واقعیت، زندگی کنیم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیارم؛ کی تمام می‌شود این فصلِ دلتنگی؟
کی تمام می‌شود تمامِ شب‌هایی که دور از تو با خیالِ چشم‌هایِ جان ستاند، تا ن*زد*یک*ی سپیده دم؛ پلک‌هایم خیالِ آرامیدن ندارند!
اگر من در خلوتِ شبانگاهم با هر تپش از قلبم، تو را یاد می‌کنم. تو در آن گوشه از خاطراتم، با یادت مرا آرام می‌کنی. اگر من در این گوشه به انتظارت نشسته‌ام. تو در آن گوشه از خاطراتم، شوق دیدارِ همهٔ چوب خط‌های این انتظار را پاک می‌سازی.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیارم! می‌دانی این پنج سال هر ساعتش، از تو می‌نگارم؟ می‌دانی این پنج سال، امیدِ دیدنت را هر صبح در آسمان می‌پندارم و چهره‌ات را بر تمام آنچه انگاشته‌ام به نگاره در می‌آورم؟ پنج سالی که فراقِ دیدنت، امیدِ با تو بودن را از من گرفت. من از آن روزِ بعد تو فقط به تماشایِ گذرِ خاطراتت، دفترچه‌ام را می‌نگرم. خاطراتِ نبودنت را درو می‌کنم. نیستی که ببینی در نبودت چگونه شعر سرایی می‌کنم، آخر نبودنت شاعرم کرده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیارم، میمِ مالکیتی که تو به آخرِ اسمم می‌چسباندی چند سالی است که دارد گوشه‌ای در خیالم خاک می‌خورد. هیچ‌کَ.س آن‌گونه که تو مرا نازارم می‌خواندی، نمی‌خواند. هیچ‌کَ.س محضِ دل‌خوشی‌ام یک‌بار همانندِ آوای صدایت، میم را به آخر اسمم نچسبانده است تا تمامیِ این قندهایی که در زمانِ نبودنت بر رویِ دلم زیادی سنگینی می‌کنند، اندکی آب شوند. همین روزها می‌ترسم در نبودنت آن‌قدری به دلم فشار بیاورند که مرضِ قند بگیرم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیارم! می‌دانی این روزها تو همانندِ چه چیزی هستی؟! این روزها تو همانندِ آن سیبی هستی که در دورترین نقطهٔ شاخهٔ درخت واقع شده است. همان شاخهٔ ممنوعه شده‌ای که بی‌گمان برای چیدنت، دستمان نمی‌رسد. آخ که اگر دستم برسد. اگر بچیمنت؛ زمین از حسرتِ افتادنت بی‌شک می‌میرد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیارم؛ بارها برایت شعر سروده‌ام؛ حتی بی‌صدا عشقت را زمزمه کرده‌ام. بارها دلتنگی‌ام را در نوشته‌هایم فریاد زده‌ام و دوست داشتنت را بی‌تعلل به زبان آورده‌ام، اما افسوس که نیستی تا عشقم را در چشم‌هایم ببینی. افسوس که سال‌هاست ندارمت و کنارم نیستی، اما به یقین می‌دانم که به زودی می‌آیی و شقایق‌های پژمردهٔ حیاطمان با آمدنت، شوقِ دیدنت دوباره شکوفه می‌دهند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ریرا

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-07
نوشته‌ها
78
کیف پول من
23,653
Points
124
ژیار؛ اگر حسرتِ هر روزه‌ام را می‌دیدی! بی‌شک می‌فهمیدی داشتنت چه زیاد لذّت دارد.
زندگی‌ام این چند سال در نبودت چیزی به جز ای کاش و صد افسوس نیست.
کاش می‌شد «ای کاش‌ها» به فرجام برسند. کاش می‌شد افسوسِ نداشتند، تمام شود. کاش می‌شد با حسرتِ نبودنت تا کنم و هر روزِ برای داشتنت، امیدوارانه مسافتِ دلتنگی را همانندِ گذشتن از یک سراشیبی تند بپیمایم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا