مردی در یکی از اتاق های هتل خوابیده بود که صدای کوبیدن در را شنید؛ پتو را جا به جا کرد و از تخت پایین آمد. به سمت در رفت و در را باز کرد و دید که غریبه ای بیرون ایستاده است؛ وقتی در را باز کرد، آن غریبه گفت: "ببخشید، حتماً اشتباه کردم. فکر کردم این اتاق من است."
مرد غریبه سپس به سمت راهرو رفته و از پله ها پایین رفت. مرد در را بست و بلافاصله با نیروهای امنیتی تماس گرفت. او از آن ها خواست فورا آن غریبه را دستگیر کنند. به نظر شما چرا از آن ها خواست که آن غریبه را دستگیر کنند؟ چه چیزی او را مشکوک کرد؟
مرد غریبه سپس به سمت راهرو رفته و از پله ها پایین رفت. مرد در را بست و بلافاصله با نیروهای امنیتی تماس گرفت. او از آن ها خواست فورا آن غریبه را دستگیر کنند. به نظر شما چرا از آن ها خواست که آن غریبه را دستگیر کنند؟ چه چیزی او را مشکوک کرد؟