معرفی کتاب کتاب طلعت از مهری رضا پناه

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,504
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
در کتاب طلعت نوشته‌ی مهری رضا پناه فرازونشیب‌های زندگی یک دختر روستایی در دهه‌ی سی خورشیدی و در روستای کوهدشت به تصویر کشیده می‌شود. طلعت که نام رمان از وی گرفته شده است، مصائب زندگی را به جان می‌خرد و دم بر نمی‌آورد. نویسنده‌ی کتاب، در این رمان سخت‌کوشی انسان‌ها در میانه‌ی سختی و دشواری زندگی را به تصویر می‌کشد.

درباره‌ی کتاب طلعت
رمان طلعت، داستان زندگی دختری است که در سال 1330 در روستای کوهدشت متولد شده؛ روستایی در ن*زد*یک*ی نهاوند که بسیاری از مردمان آن کشاورز و دامدار بوده‌اند. پدر و مادر طلعت همچون اغلب مردم روستا، مردمانی تنگ‌دست و فقیر بودند که توانایی کمک به دختر خود، طلعت را نداشتند. رنج‌هایی که طلعت در طول زندگی پرفرازونشیب‌اش می‌بیند، باعث می‌شود تا بخواهد مانند دیگر دختران روستایی، زندگی‌ای عادی داشته باشد و به مدرسه برود. به همین دلیل در کارگاه‌های قالی‌بافی مشغول کار می‌شود، بلکه از این طریق بتواند آینده‌ی بهتری برای خودش را رقم بزند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,504
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
مهری رضا پناه در رمان طلعت، چهره‌ی غم‌باری از قهرمان داستان ترسیم می‌کند و آن را نشانه‌ی تحمل رنج‌ها و سختی‌های زیاد توسط وی می‌داند. طلعت که در حسرت یک زندگی معمولی در روستا است و آرزوی رفتن به مدرسه دارد، درگیر سنت‌های قدیمی روستاییان و اجبار پدر و مادر به ازدواج خود می‌شود. در آن سال‌ها رسم بر این بوده که دختران را هرچه زودتر به خانه‌ی شوهر بفرستند. طلعت نیز یا باید به این رسم ازدواج زود هنگام تن بدهد یا منتظر عواقب ناخوشایند آن، نظیر طرد شدن توسط پدر و مادر و فامیل باشد.

نویسنده همچنین در خلال داستان تصویری جذاب، پرکشش و البته غمگین‌کننده از زندگی زنان و دختران در سال‌های دهه‌ی سی در ایران ارائه می‌دهد و از طریق نمایش فرازونشیب‌های زندگی طلعت، ما را با مصائب زندگی در گذشته‌ی ایران آشنا می‌کند. این داستان تأثیرگذار در انتها به ما کمک می‌کند که در مواجهه با چالش‌های زندگی بتوانیم انتخاب درستی داشته باشیم و زندگی‌مان را خود رقم بزنیم. به عبارت روشن‌تر، نویسنده قصد آشنایی خواننده با چالش‌های زندگی به‌صورت کلی را دارد.؛ چه، این چالش‌ها خوشبختی باشند، چه بدبختی!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,504
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
مهری رضاپناه در این کتاب سعی دارد تأثیر انتخاب‌های افراد در زندگی را نمایش دهد و از سخت‌کوشی به‌عنوان مهم‌ترین عامل موفقیت پرده بردارد. به عقیده‌ی او سخت‌کوشی و تلاش لازمه‌ی رسیدن به یک زندگی خوب است. او همچنین در رمان از شکرگزاری و بخشیدن حرف می‌زند؛ نثار کردن و بخششِ آن چیزی که در زندگی به‌دست می‌آوریم و شکرگزاری بابت نعمت‌های زندگی!

بعد از به پایان رساندن کتاب طلعت باورتان نمی‌شود تاچه‌اندازه خوشبختی و یا حتی بدبختی ما انسان‌ها در چند قدمی‌مان است. البته که همه این‌ها به خود ما و انتخاب و سخت‌کوشی‌مان بستگی دارد.

لازم به ذکر است انتشارات نظری این اثر را روانه‌ی بازار نشر کرده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,504
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
کتاب طلعت برای چه کسانی مناسب است؟
نمایش چالش‌های زندگی و سخت‌کوشی به‌عنوان عامل موفقیت در این کتاب آن را مناسب تمامی سنین ساخته است. این رمان به دلیل بومی بودن داستان و جذابیت اتفاقات و روایت نویسنده، ارتباط عمیقی با مخاطبان می‌گیرد. به همین دلیل کتاب طلعت را به تمامی علاقمندان به ادبیات داستانی و خصوصاً رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب طلعت می‌خوانیم
طلعت پایش را که از در خانه بیرون می‌گذاشت، انگار غم بزرگی را همراه خود یدک می‌کشید، غمی که سال‌ها از سوی پدر و مادرش با خود حمل کرده و همراه با غصه و درد، به او تحمیل شده بود. این غم که به او آسیب رسانده بود، همیشه دلش مانند آسمانی گرفته و ابری بود و گویی خیال نداشت حالا حالا صاف و آبی شود. به طوری که مدام غم و اندوه، روی بام خانه‌اش گسترده بود. انگار روزنه‌ای نبود که به او امید بدهد. تا به خود آمد، پانزده سال گذشت. طلعت که لحظه‌ای از حرف‌های اهالی روستای‌شان در امان نبود، آرامشش بهم می‌ریخت. پدر و مادرش به سبک قدیم فکر می‌کردند، خوشایند نمی‌دانستند که دخترهایشان مدرسه بروند و ادامه تحصیل بدهند. به تنها چیزی که فکر می‌کردند، قالی‌بافی و. بود و یا در کشاورزی کمک حال همدیگر باشند و بچه‌ها ازدواج کنند و.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا