Zahra jafarian
صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
ماجرای کارآگاه جوانی که قرار است لندن را نجات بدهد! لنا جونز در کتاب کلید سری، از دختر نوجوانی با نام «آگاتا» برایمان میگوید که همیشه دوست داشته یک کارآگاه مشهور بشود اما هیچکس جز دوستش، «لیام»، به تواناییهای او برای حل معماهای پیچیده باور ندارد. بااینحال، مشکلات تازهای از راه میرسند که به نظر میرسد کلید حل آنها تنها در دستان آگاتا باشد. نوجوانان علاقهمند به داستانهای معمایی مجذوب این داستان ماجراجویانه خواهند شد.
دربارهی کتاب کلید سری
آگاتا با شیطنتهای اخیرش در مدرسه حسابی به دردسر افتاده. طوریکه باید به دفتر آقای «هاگراو»، مدیر مدرسه، برود و توضیحات و هشدارهای او را در مورد دوازده خرابکاری اخیرش بشنود. بااینحال، آگاتا هرگز به این تنبیهها و هشدارها توجهی ندارد. تمام هوش و حواس این دختر بازیگوش به دنبال این است که از اتفاقات عجیب پیرامونش سر دربیاورد. هر جایی که به نظر برسد یک دزدی در حال وقوع باشد یا ناگهان کسی غیبش بزند، آگاتا با دفترچهی یادداشتهایش حاضر میشود تا تمام شواهد را موبهمو یادداشت کند و سرنخی برای پی بردن به اصل ماجرا پیدا کند. جز لیام که صمیمیترین دوست او یا در حقیقت تنها دوست آگاتا در مدرسه است، بقیهی افراد، حتی پدر و مادرش فکر میکنند آگاتا فقط به دنبال شیطنت و انجام کارهای خطرناک است و ادعاهای عجیبی که در مورد دیگران مطرح میکند، هرگز واقعیت ندارند. چیزی که آنها نمیدانند این است که آگاتا عاشق کارآگاه شدن است. اصلاً از وقتی که خودش را شناخته، دوست داشته روزی یک کارآگاه بزرگ و مشهور مثل هرکول پوآرو، شخصیت اول رمانهای آگاتا کریستی، بشود. به همین دلیل هم آژانس کارآگاهی خودش را راهاندازی کرده تا دیگران با مراجعه به این آژانس، پروندههای معمایی خود را به او بسپارند، اما دریغ از یک پرونده که تاکنون به او سپرده باشند!
دربارهی کتاب کلید سری
آگاتا با شیطنتهای اخیرش در مدرسه حسابی به دردسر افتاده. طوریکه باید به دفتر آقای «هاگراو»، مدیر مدرسه، برود و توضیحات و هشدارهای او را در مورد دوازده خرابکاری اخیرش بشنود. بااینحال، آگاتا هرگز به این تنبیهها و هشدارها توجهی ندارد. تمام هوش و حواس این دختر بازیگوش به دنبال این است که از اتفاقات عجیب پیرامونش سر دربیاورد. هر جایی که به نظر برسد یک دزدی در حال وقوع باشد یا ناگهان کسی غیبش بزند، آگاتا با دفترچهی یادداشتهایش حاضر میشود تا تمام شواهد را موبهمو یادداشت کند و سرنخی برای پی بردن به اصل ماجرا پیدا کند. جز لیام که صمیمیترین دوست او یا در حقیقت تنها دوست آگاتا در مدرسه است، بقیهی افراد، حتی پدر و مادرش فکر میکنند آگاتا فقط به دنبال شیطنت و انجام کارهای خطرناک است و ادعاهای عجیبی که در مورد دیگران مطرح میکند، هرگز واقعیت ندارند. چیزی که آنها نمیدانند این است که آگاتا عاشق کارآگاه شدن است. اصلاً از وقتی که خودش را شناخته، دوست داشته روزی یک کارآگاه بزرگ و مشهور مثل هرکول پوآرو، شخصیت اول رمانهای آگاتا کریستی، بشود. به همین دلیل هم آژانس کارآگاهی خودش را راهاندازی کرده تا دیگران با مراجعه به این آژانس، پروندههای معمایی خود را به او بسپارند، اما دریغ از یک پرونده که تاکنون به او سپرده باشند!