معرفی کتاب کتاب سال تفکر جادویی از جوآن دیدیون

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
جوآن دیدیون در کتاب سال تفکر جادویی، دوران دردناکی از زندگی‌اش را به تصویر می‌کشد که به طور کاملاً ناگهانی همسرش را که یک نویسنده مشهور و پرافتخار بود، از دست می‌دهد. این کتاب معروف جوایز متعددی را دریافت کرده است و در لیست پرفروش‌ترین‌ها قرار دارد.

جوآن دیدیون (Joan Didion) و همسرش جان، چند روز قبل از کریسمس 2003 متوجه می‌شوند دخترشان کوئینتانا، بیماری خطرناکی دارد که باعث شده به کمای مصنوعی برود. یک شب زمانی که کوئینتانا در بیمارستان تحت مراقبت‌های شدید پزشکی است، جان و جوآن پشت میز غذاخوری در آپارتمانشان در نیویورک مشغول غذا خوردن هستند که ناگهان یک حمله قلبی به جان دست داده و در کمال ناباوری از دنیا می‌رود.

جوآن که خود نویسنده‌ی چیره‌دستی است، در کتاب سال تفکر جادویی (The year of magical thinking) نشان می‌دهد که همه‌ی زندگی‌اش را دست به قلم بوده و هر زمان که اتفاقی رخ می‌داد او به نوشتن پناه می‌برد، اما هنگامی که همسرش از دنیا می‌رود، تنها نوشتن و کلمات او را آرام نمی‌کنند و جوآن به چیزی بیشتر از این‌ها احتیاج پیدا می‌کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
این کتاب سال دردناکی از زندگی جوآن را به نمایش می‌گذارد؛ سالی که همسرش ناگهان از دنیا می‌رود و ازدواج 40 ساله‌اش به پایان می‌رسد و از طرفی هم تنها دخترش در تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند. نثری ساده که با قلمی روان به رشته‌ی تحریر درآمده است حکایت از احساسات و اندوه بی‌پایان جوآن دارد. هنگامی که کتاب سال تفکر جادویی را مطالعه می‌کنید، خود را در این سوگواری، شوک ناگهانی، انکار، احساس غم و پوچی شریک می‌دانید.

جوآن در این کتاب به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان یک مرگ را آهسته پذیرفت و با آن کنار آمد. او ابتدا سعی می‌کند اتفاقی که افتاده را انکار کند، اما جوآن یک فرزند هم دارد و مجبور است به خاطر او قوی بماند. جوآن باید مراقب فرزندش باشد و آینده‌ای مناسب پیش روی او بگذارد. در تمامی این مراحل شما با نویسنده همراه خواهید بود.

ممکن است هنگامی که تازه شروع به مطالعه کتاب کرده‌اید، چنین به نظر برسد که این یک اثر انگیزشی و در سبک کتاب‌های موفقیت باشد اما یک زندگی‌نامه است و لزوماً انرژی مثبتی را به شما منتقل نمی‌کند. سال تفکر جادویی، نکات ارزشمند و درس‌های مثبتی از زندگی نویسنده را در اختیار شما قرار می‌دهد اما در حالت کلی این کتاب حال شما را خوب نمی‌کند. در واقع شما با کتابی غم‌انگیز و دردناک، با داستانی خاص روبه‌رو هستید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
افتخارات کتاب سال تفکر جادویی:

- نامزد جایزه‌ی پولیتزر سال 2006
- فهرست برترین آثار نویسندگان زن
- برنده‌ی جایزه‌ی بوک بروز سال 2006
- برنده‌ی جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا سال 2005

نکوداشت‌های کتاب سال تفکر جادویی:

- به شکل دردناکی زیبا. (Los Angeles Times)
- کتابی خیره کننده با صداقت و شوری تکان دهنده. (Goodreads)
- کتابی سرزنده، هوشمندانه و به یاد ماندنی. (New York Times Book Review)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
در بخشی از کتاب سال تفکر جادویی می‌خوانیم:

اندوه که به سراغمان می‌آید اصلاً آن چیزی نیست که انتظارش را داریم. اندوه آن احساسی نبود که هنگام فوت پدر و مادرم داشتم؛ پدر من چند روز قبل از تولد هشتاد و پنج‌ سالگی و مادرم یک ماه قبل از نود و یک‌ سالگی، هر دو آن‌ها بعد از گذراندن چند سال ناتوانی و ازکارافتادگی فوت کردند. احساسی که هنگام فوت هر کدامشان داشتم حس ناراحتی، تنهایی (احساس تنهایی که فرزند در هر سنی که باشد بعد از ترک خانواده‌اش حس می‌کند)، پشیمانی از روزهای رفته، حرف‌های ناگفته و ناتوانی‌ در به اشتراک گذاشتن و بیان کردن حسم بود. در آخر برای درد، درماندگی و حس حقارت جسمی‌ای که تحمل کرده بودند، آزرده بودم.

من پذیرفته بودم که مرگ هر کدامشان بدیهی و حتمی است. در تمام طول زندگی‌ام با ترس و دلهره فوت پدر و مادرم را انتظار داشتم و پیش‌بینی می‌کردم. خودشان در دل من ماندند اما مرگِ آن‌ها با رفتن وجودشان از زندگی روزمره‌ام از من فاصله گرفت.

بعد از فوت مادرم نامه‌ای از یک دوست که قبلاً در شیکاگو کشیش بود دریافت کردم، او کاملاً درک می‌کرد چه احساسی دارم. او نوشته بود: «علی‌رغم آمادگی یا در هر سن‌ و‌ سالی که باشیم فوت والدین چیزی را از عمق وجود بیرون می‌کشد، باعث بروز واکنشی می‌شود که خودمان را شگفت‌زده می‌کند و خاطرات و احساساتی را در ما زنده می‌کند که گمان می‌کردیم مدت‌ها قبل به دست فراموشی سپرده‌ایم.

در آن مدت به‌ خصوص که عزاداری می‌نامیم‌اش حتی اگر در زیر دریا یا آرام و بی‌صدا در اقیانوس باشیم از عمق فاجعه خبر داریم و خاطرات از دور و نزدیک به ما سیلی می‌زنند.»

پدرم فوت شده بود، مادرم هم، برای مدتی نیاز داشتم از خودم مراقبت کنم، اما هنوز هم صبح‌ها از خواب برمی‌خاستم و لباس‌های کثیف را می‌شستم.

هنوز هم برای عید پاک تدارک غذا می‌دیدم.

هنوز هم حواسم بود که گذرنامه‌ام را تمدید کنم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا