Zahra jafarian
صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
همین حالا عضویتت رو قطعی کن!انگشت تو
هزار بار
جادهی پیچ در پیچ موهایم را قدم زد.
و آخرین بار
دلت گیر کرد، در قلب صاف و رنجیدهی من...
***
من همان مویی هستم
که میلغزد روی شانهات
بارانی هستم
که میریزد روی موهایت
و زنی هستم
که شبها خوابش را میبینی
من را در طبیعت پیدا کن
هر گلی را که بو کردی
انگار من را میبویی
و هر جایی از تن گل را که بوسیدی
بدان مرا میبوسی... .
***
من گل بودم
برگهام رو در اختیار باد قرار دادم.
پژمرده شدم، داشتم از بین میرفتم.
برگام رو بستم، خاموش شدم، عطرم رو پنهان کردم.
و حالا زندم... .
دلت برای من که تنگ شد.
خودت را ب*غ*ل کن.
من در تو حضور دارم... .
***
از قبر من یک گل سرخ خواهد رویید.
بوی بهار خواهد داد.
من که مردم
گریه نکنید، بخندید
من خنده را بیشتر از غم دوست دارم.
***
پیانوام
دستان لطیفت را بکش روی تن من
بگذار
آهنگ دوستت دارم
جاری شود بر لبان من... .
***
ایکاش دریا بودم.
دریا بودم و بدنت را در آ*غ*و*ش میگرفتم.
ساحل بودم
و صدف تنت در اعماق تنم میغلتید.
کاش شاعر بودم
تا قطرات خندههای تو را
مانند شعر
ببارم روی این دنیا
افسوس که دریا و ساحل شدم، شاعر شدم
ولی تو نیستی... .
افسوس... .
این روزها عملهای جراحی صورت که اسمشان را دقیقاً نمیدانم یک جورهایی شده جزو ضرورتهای زندگی
همه انجام میدهند، انگار باید انجام بدهی، انگار خیلی مهم است.
داشتن لباسهای خوشگل و تیپ زدنهای آنچنانی اهمیت دارد.
بعد من... .
اصلأ حالم از خودم بهم میخورد اگر صورتم را عوض کنم
و خیلی خوشم نمیآید لباسهایم آنقدرها بخواهند جلب توجه کنند.
من دلم سادگی میخواهد.
آرامش دریا
و آ*غ*و*ش تو را
و اگر آدمها عاشق بشوند
دیگر اصلاً چیزهای فیزیکی را نمیبینند.
برای همین در همین حوالی
من سعی کردم روحم را خوشگل کنم
گوشوارههای غزل برایش درست کردم.
تنش را پیانو پوشاندم.
بهار که روی قلبم میرقصید.
ناگهان موسیقی بهشت نواخته میشد.
من روحم را بهشتی میکنم
چون زیر خاک هم زنده میماند... .
این روزها عمل های جراحی صورت که اسمشان را دقیقا نمی دانم یک جورهایی شده جزو ضرورت های زندگی
همه انجام می دهند، انگار باید انجام بدهی، انگار خیلی مهم است
داشتن لباس های خوشگل و تیپ زدن های آنچنانی اهمیت دارد
بعد من...
اصلا حالم از خودم بهم می خورد اگر صورتم را عوض کنم
و خیلی خوشم نمی آید لباس هایم آن قدرها بخواهند جلب توجه کنند
من دلم سادگی می خواهد
آرامش دریا
و آ*غ*و*ش تو را
و اگر آدم ها عاشق بشوند
دیگر اصلا چیزهای فیزیکی را نمی بینند
برای همین در همین حوالی
من سعی کردم روحم را خوشگل کنم
گوشواره های غزل برایش درست کردم
تنش را پیانو پوشاندم
بهار که روی قلبم می رقصید
ناگهان موسیقی بهشت نواخته میشد
من روحم را بهشتی می کنم
چون زیر خاک هم زنده می ماند....