Zahra jafarian
صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
فاطمه مرادی در کتاب قهوه از چشمهایش در جان چکید... روایتگر زندگی دختری جوان به نام آرزو است که طی یک حادثه، دچار معلولیت جسمی میشود. از آنجایی که آرزو و مادرش از پس هزینههای عمل برنمیآیند، قبول میکنند آرزو به شکل صوری همسر مردی به نام دارا فهیم شود تا دارا بتواند از خدمت سربازی معاف شود و در مقابل هزینههای عمل آرزو را بپردازد؛ اما این تمام ماجرا نیست و سرنوشت خوابهای دیگری دیده است.
دربارهی کتاب قهوه از چشمهایش در جان چکید
شاید بیان این جمله که «معلولیت محدودیت نیست»، برای گویندهای که هیچ درکی از مفهوم معلولیت به معنای واقعی کلمه ندارد، آسان باشد؛ اما اجرا کردن آن در عمل ساده نیست. افراد معلول، چه آنها که با معلولیت ژنتیکی به دنیا میآیند و چه آنها که تیر حوادث آنها را نشانه میگیرد، با شرایط بسیار سختی دستوپنجه نرم میکنند که شاید بخشی از این مشکلات ناشی از جامعهایست که گویی تنها برای افراد سالم ساخته شده است. از دیگر سو، دیدگاه مردم و جامعه نسبت به معلولیت نیز اهمیت بسیاری دارد.
دربارهی کتاب قهوه از چشمهایش در جان چکید
شاید بیان این جمله که «معلولیت محدودیت نیست»، برای گویندهای که هیچ درکی از مفهوم معلولیت به معنای واقعی کلمه ندارد، آسان باشد؛ اما اجرا کردن آن در عمل ساده نیست. افراد معلول، چه آنها که با معلولیت ژنتیکی به دنیا میآیند و چه آنها که تیر حوادث آنها را نشانه میگیرد، با شرایط بسیار سختی دستوپنجه نرم میکنند که شاید بخشی از این مشکلات ناشی از جامعهایست که گویی تنها برای افراد سالم ساخته شده است. از دیگر سو، دیدگاه مردم و جامعه نسبت به معلولیت نیز اهمیت بسیاری دارد.