• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

کتاب مرا بخوان

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,383
لایک‌ها
18,142
امتیازها
143
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
92,445
Points
10,348

Zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,383
لایک‌ها
18,142
امتیازها
143
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
92,445
Points
10,348
مجموعه‌ای از سی داستان کوتاه خواندنی به قلم دکتر مهدی پوررضاییان. کتاب مرا بخوان گستره‌‌ی متنوعی از موقعیت‌های داستانی مختلف را در بر می‌گیرد و از خلال هر داستان شما را به تأمل پیرامون موضوعی مهم دعوت می‌کند.

درباره‌ی کتاب مرا بخوان
مجموعه‌ای شامل سی داستان خواندنی اکنون پیش روی شماست. دکتر مهدی پوررضائیان با مهارتی زبانزد در نویسندگی، سی داستان کوتاه خود را در کتاب مرا بخوان گردآوری کرده و به همت انتشارات نیستان در اختیار علاقه‌مندان ادبیات قرار داده است.

قاطبه‌ی داستان‌های این مجموعه از پایانی باز برخوردارند. به این معنا که قضاوت پیرامون پایان‌بندی داستان را بر عهده‌ی خواننده می‌گذارند. موقعیت‌ها از سادگی و بی‌پیرایگی برخوردارند و اغلب وضعیت چندان بغرنجی را به تصویر نمی‌کشند. همین امر باعث درک سهل‌تر و سرراست‌تر مخاطب از اثر شده و سبب می‌شود خواننده پیوندی عمیق را بدون هیچ‌گونه دردسری با داستان رج بزند.

نمی‌توان تأثیر تخصص نویسنده در رشته‌ی سایکودراما را در پردازش شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستان نادیده گرفت. سابقه‌ی دکتر مهدی پوررضائیان، نویسنده‌ی کتاب مرا بخوان، در زمینه‌ی تئاتر و ادبیات نمایشی، و همچنین تجربیات او در حوزه‌ی روان‌شناسی بالینی سبب شده است در این کتاب با آثار داستانی منحصربه‌فردی روبه‌رو باشیم. داستان‌های کتاب مرا بخوان همگی به نحوی پرداخته شده‌اند که عناصر دراماتیک در آن‌ها با مهارتی چشمگیر قابل مشاهده و بررسی هستند.

«بر تابی آبی»، «درد و دریا»، «بابای تلخ»، «من و سنگ و صیدی موفق»، «عَلَم امسال»، «اوّلین روز کاوه» و «زنبور ظن» عناوین برخی از داستان‌های کوتاهی هستند که در این مجموعه آن‌ها را می‌خوانید. انتشارات نیستان این مجموعه داستان خواندنی را منتشر کرده و در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است. نسخه‌ی الکترونیکی این کتاب نیز به همت کتابراه تهیه شده است و اکنون رویاروی شماست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,383
لایک‌ها
18,142
امتیازها
143
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
92,445
Points
10,348
کتاب مرا بخوان برای چه کسانی مناسب است؟
علاقه‌مندان به داستان کوتاه را به خواندن کتاب مرا بخوان دعوت می‌کنیم.

با مهدی پوررضائیان بیشتر آشنا شویم
این نویسنده‌ی ایرانی در سال 1339 چشم به جهان گشود. مهدی پوررضائیان تحصیلات خود را در رشته‌ی سایکودراما -شیوه‌ای نوین و مبتنی بر هنر نمایش در روان‌درمانی- در دانشگاه دهلی نو تکمیل کرد. ازجمله سوابق حرفه‌ای شاخص پوررضائیان می‌توان به ریاست دانشکده‌ی هنر دانشگاه شاهد و مدیریت مرکز هنرهای نمایشی سازمان حوزه‌ی هنری اشاره کرد. «هفت موش کور»، «سینی و صنوبر»، «قصر آشتی»، «زندگی زیر سبیل گربه‌ها»، «آن‌گاه مانند ماه» و «تمام‌های ناتمام» عناوین برخی از دیگر آثار منتشرشده‌ی این نویسنده هستند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,383
لایک‌ها
18,142
امتیازها
143
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
92,445
Points
10,348
در بخشی از کتاب مرا بخوان: سی داستان کوتاه می‌خوانیم
هر روز همین موقع که می‌شد خانم منشی، مؤدبانه در می‌زد، پوشه‌ای بزرگ مربوط به شرح‌حال‌های بیماران را می‌آورد و خبر می‌داد که دیگر مراجعی نداریم و بعد من تشکر می‌کردم و یک روز کاری دیگر، با خوبی و آرامش، تمام می‌شد. منشی که می‌رفت، مطب را سکوت و سکون برمی‌داشت. دیگر نه صدای تلفنی، نه بازوبسته‌شدن دری و نه البته احساس وجود کسی. با رفتن آخرین بیمار و البته منشی، گویی آب‌وهوا و حس‌وحال هم عوض می‌شد. همه‌چیزِ زمان و مکان در یک لحظه، ناگهان یا به‌تدریج در اختیار من قرار می‌گرفت. احساس کودکی را داشتم که پس از پشت‌سرگذاشتنِ چند کلاس درسی دشوار، زنگ خانه را بشنود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,383
لایک‌ها
18,142
امتیازها
143
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
92,445
Points
10,348
در پایان چنین روزهای کاری خوب و بی‌دردسری ابتدا از اتاق بیرون می‌زدم، لباس رسمی‌ام را که البته یک کت اتوکشیده بیشتر نبود و نیست از تن خارج می‌کردم و آبی می‌خوردم یا به چشم‌ها می‌زدم و از پنجره، به خیابان نگاهی می‌انداختم و دوباره به اتاق برمی‌گشتم. وای که چقدر این برگشتن به اتاق در چنین اوقاتی را دوست داشتم و دارم. چقدر عاشق لحظه‌هایی هستم که پشت میز کارم بیایم و بنشینم بی‌آنکه فشار و اجبار و انتظاری به این کار وادارم کرده باشد.

تا می‌نشستم کج می‌شدم و از کشوی دومِ راست میز، دفتر سیصدبرگ فنری نازنینم را بیرون می‌آوردم و به آن نگاه می‌کردم، مثل پدری که از پنجره، به فرزند برومندش که دارد می‌رود یا می‌آید نگاه می‌کند. این دفتر، دفترِ نوشتنم بود و هست. امروز... راستی امروز چرا خانم منشی نیامد. چرا صدای این در یا آن در اصلی را نشنیدم؟ نگاهی به ساعتم انداختم و گوش خواباندم... خیر؛ خاموشی مطلق. با کمی نگرانی از جا بلند شدم و از اتاق کارم بیرون آمدم. میز و صندلی و پوشه و تلفنِ منشی بودند اما خودش نبود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا