متفرقه گزیده اشعار شاعران

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
اي مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر ل*ب‌ها

وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

تا عهد تو دربستم عهد همه ی بشکستم

بعد از تو روا باشد نقض همه ی پیمان‌ها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن

کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

آن راکه چنین دردی از پای دراندازد

باید که فروشوید دست از همه ی درمان‌ها

سعدی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
خدا را ندانست و طاعت نکرد

که بر بخت و روزی قناعت نکرد

قناعت توانگر کند مرد را

خبر کن حریص جهانگرد را

سکونی به دست آور ای بی ثبات

که بر سنگ گردان نروید نبات

مپرور تن ار مرد رای و هشی

که او را چو می‌پروری می‌کشی

خردمند مردم هنر پرورند

که تن پروران از هنر لاغرند

کسی سیرت آدمی گوش کرد

که اول سگ نفس خاموش کرد

خور و خواب تنها طریق دد است

بر این بودن آیین نابخرد است

خنک نیکبختی که در گوشه‌ای

به دست آرد از معرفت توشه‌ای

بر آنان که شد سر حق آشکار

نکردند باطل بر او اختیار

ولیکن چو ظلمت نداند ز نور

چه دیدار دیوش چه رخسار حور

تو خود را از آن در چه انداختی

که چه را ز ره باز نشناختی

بر اوج فلک چون پرد جره باز

که در شهپرش بسته‌ای سنگ آز؟

گرش دامن از چنگ ش*ه*و*ت رها

کنی، رفت تا سدرةالمنتهی

به کم کردن از عادت خویش خورد

توان خویشتن را ملک خوی کرد

کجا سیر وحشی رسد در ملک

نشاید پرید از ثری بر فلک

نخست آدمی سیرتی پیشه کن

پس آن گه ملک خویی اندیشه کن

تو بر کرهٔ توسنی بر کمر

نگر تا نپیچد ز حکم تو سر

که گر پالهنگ از کفت در گسیخت

تن خویشتن کشت و خون تو ریخت

به اندازه خور زاد اگر مردمی

چنین پر شکم، آدمی یا خمی؟

درون جای قوت است و ذکر و نفس

تو پنداری از بهر نان است و بس

کجا ذکر گنجد در انبان آز؟

به سختی نفس می‌کند پا دراز

ندارند تن پروران آگهی

که پر معده باشد ز حکمت تهی

دو چشم و شکم پر نگردد به هیچ

تهی بهتر این رودهٔ پیچ پیچ

چو دوزخ که سیرش کنند از وقید

دگر بانگ دارد که هل من مزید؟

همی میردت عیسی از لاغری

تو در بند آنی که خر پروری

به دین، ای فرومایه، دنیا مخر

تو خر را به انجیل عیسی مخر

مگر می‌نبینی که دد را و دام

نینداخت جز حرص خوردن به دام؟

پلنگی که گر*دن کشد بر وحوش

به دام افتد از بهر خوردن چو موش

چو موش آن که نان و پنیرش خوری

به دامش در افتی و تیرش خوری

سعدی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است

صُراحیِ میِ ناب و سفینهٔ غزل است

جریده رو، که گذرگاهِ عافیت تنگ است

پیاله گیر، که عمرِ عزیز بی‌بدل است

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس

ملالتِ عُلما هم ز علمِ بی عمل است

به چشمِ عقل در این رهگذار پرآشوب

جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است

بگیر طُرِّهٔ مه چهره‌ای و قصه مخوان

که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است

دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت

ولی اجل به رَهِ عمر رهزن امل است

به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش

چنین که حافظ ما م*ست بادهٔ ازل است

حافظ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
صبا اگر گذری اُفتَدَت به کشور دوست

بیار نَفحِه‌ای از گیسوی مُعَنبَر دوست

به جانِ او که به شکرانه جان برافشانم

اگر به سویِ من آری پیامی از برِ دوست

و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار

برایِ دیده بیاور غباری از درِ دوست

منِ گدا و تمنایِ وصلِ او هیهات

مگر به خواب ببینم خیالِ منظرِ دوست

دل صِنوبَریَم همچو بید لرزان است

ز حسرتِ قد و بالای چون صنوبرِ دوست

اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را

به عالمی نفروشیم مویی از سرِ دوست

چه باشد ار شود از بندِ غم دلش آزاد

چو هست حافظِ مسکین غلام و چاکر دوست

حافظ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست

در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست

چون چشمِ تو دل می‌برد از گوشه نشینان

همراهِ تو بودن گُنَه از جانب ما نیست

روی تو مگر آینهٔ لطفِ الهیست

حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست

نرگس طلبد شیوهٔ چشمِ تو، زهی چشم

مسکین خبرش از سر و، در دیده حیا نیست

از بهرِ خدا زلف مَپیرای که ما را

شب نیست که صد عربده با بادِ صبا نیست

بازآی که بی روی تو ای شمعِ دل افروز

در بزمِ حریفان، اثرِ نور و صفا نیست

تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است

جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست؟

دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر

گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

گر پیر مغان مرشدِ من شد چه تفاوت

در هیچ سری نیست که سِرّی ز خدا نیست

عاشق چه کُنَد گر نَکِشَد بارِ ملامت

با هیچ دلاور سپرِ تیرِ قضا نیست

در صومعهٔ زاهد و در خلوتِ صوفی

جز گوشهٔ ابروی تو محرابِ دعا نیست

ای چنگ فروبرده به خونِ دلِ حافظ

فکرت مگر از غیرتِ قرآن و خدا نیست

حافظ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
خوابِ آن نرگسِ فَتّانِ تو، بی چیزی نیست

تابِ آن زلفِ پریشانِ تو، بی چیزی نیست

از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم

این شکر گِردِ نمکدانِ تو، بی چیزی نیست

جان درازیِ تو بادا که یقین می‌دانم

در کمان ناوَک مژگانِ تو، بی چیزی نیست

مبتلایی به غمِ محنت و اندوهِ فراق

ای دل این ناله و افغان تو، بی چیزی نیست

دوش، باد از سرِ کویش به گلستان بگذشت

ای گل این چاکِ گریبانِ تو، بی چیزی نیست

دردِ عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد

حافظ این دیدهٔ گریانِ تو، بی چیزی نیست

حافظ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
ای در دل من، میل و تمنا، همه تو!

وندر سر من، مایه سودا، همه تو!

هر چند به روزگار در می نگرم

امروز همه ی تویی و فردا همه تو

مولانا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ دلی مبـاد و بر هیچ تنی

آنچ از غم هجران تو بر جان من است

مولانا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
معشوقه چو آفتاب تابان گردد

عاشق به مثال ذره گردان گردد

چون باد بهار عشق جنبان گردد

هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد

مولانا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,505
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
گفتی که مستت میکنم

پر زانچه هــستت میکنم

گـــفتم چـــگونه از کجا؟

گفتی که تا گـفتی خودآ

گفتی که درمــانت دهم

بر هـــــجر پـایـانت دهم

گفتم کجا،کی خواهد این؟

گفتی صـــبوری باید این

مولانا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا