«امیدم به اون بالایی هست»
نام دلنوشته: از چشمهاش میترسم
نویسنده: فاطمه شکرانیان (ویدا)
ژانر: ترسناک
مقدمه:
خیلی وقته وجود یکی رو کنارم حس میکنم. توی آینه بهم لبخند میزنه، وقتی خوابم دستش رو روی شونهم میذاره و همراه سایهم باهام حرکت میکنه. میشه بهش بگی نگاهم نکنه؟ من از چشمهاش خیلی میترسم! الآن هم درست کنارم نشسته و نوشتههام رو میخونه. راستش...اون مجبورم میکنه اینها رو بنویسم!
سخن نویسنده:
دلنوشته سخنهایی هست که از دل میاد و من از بچگی قلبم از ترسی که «نمبدونم از چی هست» پر شده! میتونم براتون از فوبیایی که دارم بگم. از فوبیای ترسناک و حس کردن وجود موجودی که هیچوقت تنهام نمیذاره.
نام دلنوشته: از چشمهاش میترسم
نویسنده: فاطمه شکرانیان (ویدا)
ژانر: ترسناک
مقدمه:
خیلی وقته وجود یکی رو کنارم حس میکنم. توی آینه بهم لبخند میزنه، وقتی خوابم دستش رو روی شونهم میذاره و همراه سایهم باهام حرکت میکنه. میشه بهش بگی نگاهم نکنه؟ من از چشمهاش خیلی میترسم! الآن هم درست کنارم نشسته و نوشتههام رو میخونه. راستش...اون مجبورم میکنه اینها رو بنویسم!
سخن نویسنده:
دلنوشته سخنهایی هست که از دل میاد و من از بچگی قلبم از ترسی که «نمبدونم از چی هست» پر شده! میتونم براتون از فوبیایی که دارم بگم. از فوبیای ترسناک و حس کردن وجود موجودی که هیچوقت تنهام نمیذاره.