- تاریخ ثبتنام
- 2021-04-06
- نوشتهها
- 2,276
- لایکها
- 13,073
- امتیازها
- 243
- سن
- 15
- محل سکونت
- بیشهی فراموشی
- کیف پول من
- 354
- Points
- 472
نام دلنوشته: کاریزمای تناقض
دلنویس: آیناز
ژانر: عاشقانه/تراژدی
چند وقتی است فکر و خیالت مرا درون چالهی پارادوکس عمیق و تاریکی غرق کرده است.
با شکل گرفتن آن لبخندهای زیبا و معصومانهات در ذهنم، درست پس از نوشیدن جرئهای آب با قرص ضدافسردگی، اشکها لجبازانه روی گونههای سرخم میغلتد.
با یادآوری نفسهای گرم و ارزشمندت، درحالی که قرصهای ضد آسم روی زبانم سر میخورند، سیگارها را گوشهی ل*بم میگذارم و همراه با سرفههای وحشتناکم، کمی جنونآمیز میخندم.
با به یاد آوردن بودنت و صدای در، از خواب بیدار میشوم؛ در را باز میکنم و باز هم یادم میآید نیستی و به هر مهمانی جز تو که در این خانه را زده لعنت میفرستم. باز هم مینشینم منتظر سرابهایی که مرا به فراموشی نبودنت بیندازند و باز تو نیستی و نیستی و نیستی... .
دلنویس: آیناز
ژانر: عاشقانه/تراژدی
چند وقتی است فکر و خیالت مرا درون چالهی پارادوکس عمیق و تاریکی غرق کرده است.
با شکل گرفتن آن لبخندهای زیبا و معصومانهات در ذهنم، درست پس از نوشیدن جرئهای آب با قرص ضدافسردگی، اشکها لجبازانه روی گونههای سرخم میغلتد.
با یادآوری نفسهای گرم و ارزشمندت، درحالی که قرصهای ضد آسم روی زبانم سر میخورند، سیگارها را گوشهی ل*بم میگذارم و همراه با سرفههای وحشتناکم، کمی جنونآمیز میخندم.
با به یاد آوردن بودنت و صدای در، از خواب بیدار میشوم؛ در را باز میکنم و باز هم یادم میآید نیستی و به هر مهمانی جز تو که در این خانه را زده لعنت میفرستم. باز هم مینشینم منتظر سرابهایی که مرا به فراموشی نبودنت بیندازند و باز تو نیستی و نیستی و نیستی... .