در پژوهشی که پیش رو دارید، با بهرهگیری از منابع کهن و آثار جدیدی که در زمینه تبیین زوایای تاریک تاریخ ادیان نگاشته شدهاند، مطالعه و تحلیلی نو از تاریخ دین ابراهیمی دنبال میشود که قرآن آن را«اسلام»نام نهاده است.
در این بررسی، توفان نوح به عنوان نقطه عطف دو مرحله عمده تاریخ دین الهی، در نظر گرفته شده است.مرحله پیش از توفان که به صورت بسیار گذرا از آن رد شدهایم و به بیان رسالت الهی آدم، شیث و ادریس بسنده نمودهایم، و مرحله پس از توفان که دین از هویت تاریخی برخوردار شده و آثار ونشانهای بسیاری از باورها وعقاید دینی بر جای میماند و انسان جستجوگر با آگاهی به این منابع، رازهای طبیعی بیشماری را شناسایی میکند، و از این گذرگاه، هویت، انسانی و الهی خود را که در هالهای از مادهپرستی و خواهشهای نفسانی و بهیمی فرو رفته است، باز مییابد و سرشت بینقاب خویش را در آغازین روزهای حیات معنوی خویش به نظاره مینشیند و دگرباره اصالتهای فراموش شده را به یاد میآورد.
دین بستر حرکت تمدنهای کهن
هر تمدنی پابپای پیدایش و شکلگیری«مدینه»که هم ریشه تمدن است، به قوام میرسد و شالوده همه مدینهها را باید در عقاید اهل مدینه جستجو کرد.انسانهای فرمانبردار از دین هستند که مدینه را به وجود میآورند و پایههای معنوی و مادی آن را استوار میگردانند، چون مدینه یعنی«امت مملوک و فرمانبردار». 1 بنابراین، پیروی از دین، انسانها را برای ساختن پایههای یک تمدّن بزرگ، یاری میکند.از این رو، ظهور «تمدن»و«تدیّن»در تاریخ انسان همزمان بوده و آن دو با یکدیگر پیوند داشتهاند و تا پایان حیات تمدّنها نیز نمیتوانند جدای از یکدیگر به حیات خود ادامه دهند، چون در نهان هر جدایی از این سنخ، عنصر وحدت در حال شکلگیری است.این انسان است که اساس تمدنها را میسازد و هیچ انسانی هر چند به ظاهر لائیک، قادر به طرد و نفی مطلق عبودیت و پرستش از درون خود نیست و همه انسانها به هنگام هنگامهها، بناچار به همان فطرت الهی خود بازمیگردند.این است که برای جستن کهنترین نمود و تجلّی اجتماعی دین، باید سراغ کهنترین تمدّن رفت؛تمدن دلتای حاصلخیز بینالنّهرین، که شاهد پرده نخست نمایشنامه تاریخ تمدن بود و بر بستر کهنترین گرایش سازمان یافته دینی بشر جریان یافته است.جوانههای مکتب توحید در این سرزمین است که به دست ابراهیم خلیل به رویشی غیرقابل انکار دست مییابد.
ما با این انگیزه، پژوهش خود را از این دلتا آغاز میکنیم و تاریخ آن را به سبک الواح آشور در دو بخش بیش از توفان)lani aludi(و پس از توفان)arki blubi(بررسی میکنیم:
حرکتهای دینی پیش از تاریخ دلتا
بینالنّهرین سرزمین معابد، الههها، کاهنان و حکومتهای دینی، و مهد پیدایش ادیان الهی اعمّ از سامی و حامی است که همگی مبتنی بر وحی هستند.برای نسختین بار در بابل 1.ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 166.است که ما با نام پیامبران پیش از نوح، یعنی آدم، شیث و ادریس آشنا میشویم:
الف.داستان هبوط
آدم که از لفظ عبری ادم)adam(گرفته شد ه، در اصل به معنی زمین یا خاک است و در زبان اکدی، ادمو)adamu(به دو معنی«خون»و«شخص شریف»آمده، و در زبانهای عبری و فنیقی به معنی انسان به مفهوم عام آن است و بر فرد معینی دلالت نمیکند. 1
بر اساس الواح آفرینش بابلی که نخستین بار جورج اسمیت آن را با نام داستان آفرینش کلدانی 2 در سال 1876 منتشر کرد، و متن کامل آن با کوشش و.گ.لمبرت 3 معرفی شد که متن اصلی را در 1967 م راه یافته است.با این تفاوت که مسأله گناه اوّلیه، شاخ و برگ بیشتری در مسیحیّت به خود گرفت.در انجیل لوقا، آدم«ابن اللّه»خوانده شده است. 4
انسان در هیچیک از دو آیین یهود و مسیحیت، به اندازه قرآن از مقام و منزلت برخوردار نیست.در قرآن تمام آیاتی که بیانگر کیفیت آفرینش انسان هستند و مبدأ او را خاک یا آب یا گل یا لجن میدانند، همه به چگونگی خلقت انسان و مراحل آن به عنوان یک نوع دلالت دارند.
در زبان قرآن، آدم خلیفه خدا بر روی زمین است و خلافت او سبب حیرت و استفسار فرشتگان قرار میگیرد.خداوند راز همه موجودات را به آدم میآموزد و از فرشتگان میخواهد تا راز موجودات را بگویند، آنان که دانای این امور نیستند، ل**ب فرو میبندند و میگویند:جز آنچه از تو آموختهایم به چیزی علم نداریم و خداوند از آنان میخواهد تا آدم را که از مظهریت تام برخوردار است، سجده کنند.
در این بررسی، توفان نوح به عنوان نقطه عطف دو مرحله عمده تاریخ دین الهی، در نظر گرفته شده است.مرحله پیش از توفان که به صورت بسیار گذرا از آن رد شدهایم و به بیان رسالت الهی آدم، شیث و ادریس بسنده نمودهایم، و مرحله پس از توفان که دین از هویت تاریخی برخوردار شده و آثار ونشانهای بسیاری از باورها وعقاید دینی بر جای میماند و انسان جستجوگر با آگاهی به این منابع، رازهای طبیعی بیشماری را شناسایی میکند، و از این گذرگاه، هویت، انسانی و الهی خود را که در هالهای از مادهپرستی و خواهشهای نفسانی و بهیمی فرو رفته است، باز مییابد و سرشت بینقاب خویش را در آغازین روزهای حیات معنوی خویش به نظاره مینشیند و دگرباره اصالتهای فراموش شده را به یاد میآورد.
دین بستر حرکت تمدنهای کهن
هر تمدنی پابپای پیدایش و شکلگیری«مدینه»که هم ریشه تمدن است، به قوام میرسد و شالوده همه مدینهها را باید در عقاید اهل مدینه جستجو کرد.انسانهای فرمانبردار از دین هستند که مدینه را به وجود میآورند و پایههای معنوی و مادی آن را استوار میگردانند، چون مدینه یعنی«امت مملوک و فرمانبردار». 1 بنابراین، پیروی از دین، انسانها را برای ساختن پایههای یک تمدّن بزرگ، یاری میکند.از این رو، ظهور «تمدن»و«تدیّن»در تاریخ انسان همزمان بوده و آن دو با یکدیگر پیوند داشتهاند و تا پایان حیات تمدّنها نیز نمیتوانند جدای از یکدیگر به حیات خود ادامه دهند، چون در نهان هر جدایی از این سنخ، عنصر وحدت در حال شکلگیری است.این انسان است که اساس تمدنها را میسازد و هیچ انسانی هر چند به ظاهر لائیک، قادر به طرد و نفی مطلق عبودیت و پرستش از درون خود نیست و همه انسانها به هنگام هنگامهها، بناچار به همان فطرت الهی خود بازمیگردند.این است که برای جستن کهنترین نمود و تجلّی اجتماعی دین، باید سراغ کهنترین تمدّن رفت؛تمدن دلتای حاصلخیز بینالنّهرین، که شاهد پرده نخست نمایشنامه تاریخ تمدن بود و بر بستر کهنترین گرایش سازمان یافته دینی بشر جریان یافته است.جوانههای مکتب توحید در این سرزمین است که به دست ابراهیم خلیل به رویشی غیرقابل انکار دست مییابد.
ما با این انگیزه، پژوهش خود را از این دلتا آغاز میکنیم و تاریخ آن را به سبک الواح آشور در دو بخش بیش از توفان)lani aludi(و پس از توفان)arki blubi(بررسی میکنیم:
حرکتهای دینی پیش از تاریخ دلتا
بینالنّهرین سرزمین معابد، الههها، کاهنان و حکومتهای دینی، و مهد پیدایش ادیان الهی اعمّ از سامی و حامی است که همگی مبتنی بر وحی هستند.برای نسختین بار در بابل 1.ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 166.است که ما با نام پیامبران پیش از نوح، یعنی آدم، شیث و ادریس آشنا میشویم:
الف.داستان هبوط
آدم که از لفظ عبری ادم)adam(گرفته شد ه، در اصل به معنی زمین یا خاک است و در زبان اکدی، ادمو)adamu(به دو معنی«خون»و«شخص شریف»آمده، و در زبانهای عبری و فنیقی به معنی انسان به مفهوم عام آن است و بر فرد معینی دلالت نمیکند. 1
بر اساس الواح آفرینش بابلی که نخستین بار جورج اسمیت آن را با نام داستان آفرینش کلدانی 2 در سال 1876 منتشر کرد، و متن کامل آن با کوشش و.گ.لمبرت 3 معرفی شد که متن اصلی را در 1967 م راه یافته است.با این تفاوت که مسأله گناه اوّلیه، شاخ و برگ بیشتری در مسیحیّت به خود گرفت.در انجیل لوقا، آدم«ابن اللّه»خوانده شده است. 4
انسان در هیچیک از دو آیین یهود و مسیحیت، به اندازه قرآن از مقام و منزلت برخوردار نیست.در قرآن تمام آیاتی که بیانگر کیفیت آفرینش انسان هستند و مبدأ او را خاک یا آب یا گل یا لجن میدانند، همه به چگونگی خلقت انسان و مراحل آن به عنوان یک نوع دلالت دارند.
در زبان قرآن، آدم خلیفه خدا بر روی زمین است و خلافت او سبب حیرت و استفسار فرشتگان قرار میگیرد.خداوند راز همه موجودات را به آدم میآموزد و از فرشتگان میخواهد تا راز موجودات را بگویند، آنان که دانای این امور نیستند، ل**ب فرو میبندند و میگویند:جز آنچه از تو آموختهایم به چیزی علم نداریم و خداوند از آنان میخواهد تا آدم را که از مظهریت تام برخوردار است، سجده کنند.