∆تاریخچهی رماننویسی در ایران:
به ظهور و تکامل رماننویسی در کشور ایران به عنوان یک قالب ادبی نو اشاره میکند که اگرچه با مفهوم «تاریخچه رمان فارسی» همپوشانی زیادی دارد؛ اما کاملاً منطبق با آن نیست؛ چنانکه رمانهایی که ایرانیان به زبانی غیر از فارسی نوشتهاند در این تاریخچه هست؛ اما رمانهای فارسی مربوط به سایر فارسیزبانان مانند اهالی تاجیکستان و افغانستان در آن گنجانده نشدهاست. اگرچه نگارش افسانهها و حکایتها به شعر و نثر در ادبیات ایران، سابقهای دیرینه دارد؛ اما رماننویسی به شیوهی متداول در غرب، عملاً از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی مقارن با دوران مشروطه شروع شدهاست. رمان در ایران نیز اندکی پس از پیدایش رمان در ترکیه و جهان عرب و تقریباً همزمان با پنجاب، تحت تأثیر شکلگیری طبقهی جدید بورژوا در جامعه ظهور کرد. دیگر عواملی که به ظهور و گسترش رمان در ایران کمک کرد، عبارتند از: گسترش صنعت چاپ، شروع انتشار مطبوعات، ترجمهی رمانهای غربی و گسترش گفتمان ناسیونالیسم.
رمان، نخستین فرم نثر مدرن در ایران است؛ اما تحول و تکامل آن از زمان پیدایش تا رسیدن به بلوغ و فرم مشخص، ۶۰ سال طول کشید. کریستف بالایی، سه کتاب امیر ارسلان، کتاب احمد و سیاحتنامهی ابراهیمبیگ را گامهایی جدی بهسوی رمان نوین تلقی میکند. حسن میرعابدینی، داستاننویسی نوین ایران را به پنج دورهی تاریخی تقسیمبندی کرده که بر اساس مشهورترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران صورت گرفتهاست. نخستین رمان ایرانی را میرزا فتحعلی آخوندزاده در سال ۱۲۵۳ با نام ستارگان فریبخورده نوشت.
از سال ۱۲۸۴ تا سال ۱۳۰۰ که با شروع جنگ جهانی اول و فراگیر شدن بحران اقتصادی، یاس عمومی فراگیر شد، نگارش رمانهای تاریخی با دستمایه قرار دادن هویت ملی ظهور کرد. نویسندگان با نوشتن از شکوه گذشتهی ایران و قهرمانان مردمی دوران قدیم، به دنبال تحقق رویاهای خود در گذشته بودند. ترجمهی رمانهای تاریخی غربی مانند الکساندر دوما در رواج رمان تاریخی تأثیرگذار بود. یان ریپکا معتقد است که نوعی احساس وظیفهی میهنپرستانه برای نشان دادن گذشتهی پربار تاریخی به مردم، نویسندگان را به انتخاب موضوعاتی از گذشتههای دور واداشت. نخستین رمانهای اجتماعی نیز در این دوران و در سالهای پس از جنگ جهانی اول نوشته شدند. «تهران مخوف»، نخستین رمان اجتماعی به زبان فارسی است که در سال ۱۳۰۴ نوشته شد. در سال ۱۳۱۵، صادق هدایت، «بوف کور»، اولین رمان واقعی فارسی را نوشت. هدایت در این اثر، بر خلاف رمانهای متداول آن روز، درگیری درونی شخصیت داستان خود را با جهانی نامساعد توصیف کرده و واقعیت و وهم را در هم تنیدهاست. تا سالها بعد، منتقدان این رمان را از جنبههای مختلف اجتماعی، فلسفی، تاریخی و روانی تفسیر و نقد کردند. این اثر، اولین رمان مدرن ایران بود که به زبان انگلیسی ترجمه شد.
از سال ۱۳۲۰، باورهای ادبی و فرهنگی حزب تودهی ایران از طریق ادبیات شوروی بر نویسندگان ایرانی تأثیر گذاشت و کارگران و دهقانان بهعنوان شخصیتهای داستانی جدید به آثار نویسندگانی مانند بهآذین و آل احمد راه پیدا کردند. چشمهایش اثر بزرگ علوی که در سال ۱۳۳۱ منتشر شد، جزو نخستین رمانهای واقعگرای فارسی است با زبانی ساده و موجز و ساختار و شخصیتپردازی خوب. حسن کامشاد، این اثر را دارای «جایگاهی یکتا در ادبیات جدید ایران» میداند که رنج و مصیبت مردم عادی را به روشنی بیان میکند. در سال ۱۳۳۲ با وقوع کودتای ۲۸ مرداد، آزادی سیاسی و اجتماعی بهشدت محدود شد و در آثار نسل جدیدِ نویسندگان این سالها، «نقدِ اجتماع»، جای خود را به «نقدِ خود» داد. نویسندگان نوگرای این دوره، سعی کردند تعریف جدیدی از ادبیات متعهد بهوجود آورند. یکی از مضمونهای مهم داستانهای ایرانی در این دوره، تشریح شکست آرمانخواهی و روشنفکری است. جلال آل احمد با تمثیل و واقعگرایی و بهرام صادقی با طنز در این زمینه آثاری نگاشتهاند. در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۰، نشر داستان و نمایشنامهٔ ایرانی به بیش از ۱۹ درصد کل صنعت چاپ و نشر کشور افزایش یافت. در سال ۱۳۴۰، علیمحمد افغانی با آفرینش شوهر آهوخانم، یک شگفتی خلق کرد که نجف دریابندری آن را «تراژدی عمیقی» توصیف کردهاست که میتوان صح*نههایی از آن را با آثار تولستوی و بالزاک مقایسه کرد. حسن میرعابدینی، ادبیات سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ را «ادبیات بیداری و بهخودآیی» نامیدهاست. محمدعلی سپانلو معتقد است که رماننویسی از سال ۱۳۴۰ به شکل یک موج جدی و یک نهضت درآمد. یکی از ویژگیهای بارز رمانهای این دوره، تاریخگرایی است؛ منتها مشاهدهی تاریخی رویدادها و ویژگیهای اجتماعی زمانه جایگزین افسانهها و رویدادهای باستانی شد. رمانهای تنگسیر (۱۳۴۲) و سنگ صبور (۱۳۴۵) اثر صادق چوبک دارای جنبههای تاریخی قوی هستند. در سال ۱۳۴۸، نخستین رمان تاریخگرای فارسی با نام سووشون به قلم سیمین دانشور منتشر شد. بعداً، ایرج پزشکزاد در داییجان ناپلئون با رویکردی طنزآمیز و احمد محمود در همسایهها از چنین رویکردی بهره گرفتند. همسایهها پس از انتشار در سال ۱۳۵۳ موجی جدید در ادبیات ایران ایجاد کرد.
به ظهور و تکامل رماننویسی در کشور ایران به عنوان یک قالب ادبی نو اشاره میکند که اگرچه با مفهوم «تاریخچه رمان فارسی» همپوشانی زیادی دارد؛ اما کاملاً منطبق با آن نیست؛ چنانکه رمانهایی که ایرانیان به زبانی غیر از فارسی نوشتهاند در این تاریخچه هست؛ اما رمانهای فارسی مربوط به سایر فارسیزبانان مانند اهالی تاجیکستان و افغانستان در آن گنجانده نشدهاست. اگرچه نگارش افسانهها و حکایتها به شعر و نثر در ادبیات ایران، سابقهای دیرینه دارد؛ اما رماننویسی به شیوهی متداول در غرب، عملاً از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی مقارن با دوران مشروطه شروع شدهاست. رمان در ایران نیز اندکی پس از پیدایش رمان در ترکیه و جهان عرب و تقریباً همزمان با پنجاب، تحت تأثیر شکلگیری طبقهی جدید بورژوا در جامعه ظهور کرد. دیگر عواملی که به ظهور و گسترش رمان در ایران کمک کرد، عبارتند از: گسترش صنعت چاپ، شروع انتشار مطبوعات، ترجمهی رمانهای غربی و گسترش گفتمان ناسیونالیسم.
رمان، نخستین فرم نثر مدرن در ایران است؛ اما تحول و تکامل آن از زمان پیدایش تا رسیدن به بلوغ و فرم مشخص، ۶۰ سال طول کشید. کریستف بالایی، سه کتاب امیر ارسلان، کتاب احمد و سیاحتنامهی ابراهیمبیگ را گامهایی جدی بهسوی رمان نوین تلقی میکند. حسن میرعابدینی، داستاننویسی نوین ایران را به پنج دورهی تاریخی تقسیمبندی کرده که بر اساس مشهورترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران صورت گرفتهاست. نخستین رمان ایرانی را میرزا فتحعلی آخوندزاده در سال ۱۲۵۳ با نام ستارگان فریبخورده نوشت.
از سال ۱۲۸۴ تا سال ۱۳۰۰ که با شروع جنگ جهانی اول و فراگیر شدن بحران اقتصادی، یاس عمومی فراگیر شد، نگارش رمانهای تاریخی با دستمایه قرار دادن هویت ملی ظهور کرد. نویسندگان با نوشتن از شکوه گذشتهی ایران و قهرمانان مردمی دوران قدیم، به دنبال تحقق رویاهای خود در گذشته بودند. ترجمهی رمانهای تاریخی غربی مانند الکساندر دوما در رواج رمان تاریخی تأثیرگذار بود. یان ریپکا معتقد است که نوعی احساس وظیفهی میهنپرستانه برای نشان دادن گذشتهی پربار تاریخی به مردم، نویسندگان را به انتخاب موضوعاتی از گذشتههای دور واداشت. نخستین رمانهای اجتماعی نیز در این دوران و در سالهای پس از جنگ جهانی اول نوشته شدند. «تهران مخوف»، نخستین رمان اجتماعی به زبان فارسی است که در سال ۱۳۰۴ نوشته شد. در سال ۱۳۱۵، صادق هدایت، «بوف کور»، اولین رمان واقعی فارسی را نوشت. هدایت در این اثر، بر خلاف رمانهای متداول آن روز، درگیری درونی شخصیت داستان خود را با جهانی نامساعد توصیف کرده و واقعیت و وهم را در هم تنیدهاست. تا سالها بعد، منتقدان این رمان را از جنبههای مختلف اجتماعی، فلسفی، تاریخی و روانی تفسیر و نقد کردند. این اثر، اولین رمان مدرن ایران بود که به زبان انگلیسی ترجمه شد.
از سال ۱۳۲۰، باورهای ادبی و فرهنگی حزب تودهی ایران از طریق ادبیات شوروی بر نویسندگان ایرانی تأثیر گذاشت و کارگران و دهقانان بهعنوان شخصیتهای داستانی جدید به آثار نویسندگانی مانند بهآذین و آل احمد راه پیدا کردند. چشمهایش اثر بزرگ علوی که در سال ۱۳۳۱ منتشر شد، جزو نخستین رمانهای واقعگرای فارسی است با زبانی ساده و موجز و ساختار و شخصیتپردازی خوب. حسن کامشاد، این اثر را دارای «جایگاهی یکتا در ادبیات جدید ایران» میداند که رنج و مصیبت مردم عادی را به روشنی بیان میکند. در سال ۱۳۳۲ با وقوع کودتای ۲۸ مرداد، آزادی سیاسی و اجتماعی بهشدت محدود شد و در آثار نسل جدیدِ نویسندگان این سالها، «نقدِ اجتماع»، جای خود را به «نقدِ خود» داد. نویسندگان نوگرای این دوره، سعی کردند تعریف جدیدی از ادبیات متعهد بهوجود آورند. یکی از مضمونهای مهم داستانهای ایرانی در این دوره، تشریح شکست آرمانخواهی و روشنفکری است. جلال آل احمد با تمثیل و واقعگرایی و بهرام صادقی با طنز در این زمینه آثاری نگاشتهاند. در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۰، نشر داستان و نمایشنامهٔ ایرانی به بیش از ۱۹ درصد کل صنعت چاپ و نشر کشور افزایش یافت. در سال ۱۳۴۰، علیمحمد افغانی با آفرینش شوهر آهوخانم، یک شگفتی خلق کرد که نجف دریابندری آن را «تراژدی عمیقی» توصیف کردهاست که میتوان صح*نههایی از آن را با آثار تولستوی و بالزاک مقایسه کرد. حسن میرعابدینی، ادبیات سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ را «ادبیات بیداری و بهخودآیی» نامیدهاست. محمدعلی سپانلو معتقد است که رماننویسی از سال ۱۳۴۰ به شکل یک موج جدی و یک نهضت درآمد. یکی از ویژگیهای بارز رمانهای این دوره، تاریخگرایی است؛ منتها مشاهدهی تاریخی رویدادها و ویژگیهای اجتماعی زمانه جایگزین افسانهها و رویدادهای باستانی شد. رمانهای تنگسیر (۱۳۴۲) و سنگ صبور (۱۳۴۵) اثر صادق چوبک دارای جنبههای تاریخی قوی هستند. در سال ۱۳۴۸، نخستین رمان تاریخگرای فارسی با نام سووشون به قلم سیمین دانشور منتشر شد. بعداً، ایرج پزشکزاد در داییجان ناپلئون با رویکردی طنزآمیز و احمد محمود در همسایهها از چنین رویکردی بهره گرفتند. همسایهها پس از انتشار در سال ۱۳۵۳ موجی جدید در ادبیات ایران ایجاد کرد.