خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کامل شده دلنوشته اشک های عروسک|itf.fatemegoolnazکاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع مهاجر.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 873
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
IMG_20200210_003909_028.jpg
نام دلنوشته: اشک های عروسک
نام نویسنده: itf.fatemegoolnaz کاربر تک رمان
ژانر: تراژدی
ویراستار: @itf.faarzanah‎

سخن نویسنده:
عروسک به معنی "بازیچه" و اشک به معنی گریه کردن عروسک است.
در اصل، منظور من این بوده که ما‌ها بازیچه می‌شیم و اشک می‌ریزیم.
خیلی‌ها تاحالا بازیچه شدن.
من شاید شده باشه؛ ولی نه، نشدم.
اما از ز*ب*ون اون ها نوشتم؛ تا به کسایی که انسان‌ها رو بازیچه می‌کنند بگم این‌ها داغون می‌شند.
بگم اشک می‌ریزند.
بفهمونم بهشون و بگم اگه این بلا سر خودتون بیاد، چه‌حالی می‌شید؟
بدرود.


مقدمه:

شنیده‌ام، در راهرو دری وجود دارد!
در، پشت در، عروسکی وجود دارد.
هر شب صدایِ گریه اش می‌آید!
اشک می‌ریزد!
اشک، اشک و اشک، مرهمِ شب های تیره و تارش است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
دلیل اشک‌هایش چیست؟ فقط خدا می‌داند.
فقط خدا می‌داند که چرا صدای هق‌هق عروسک، سکوت شب را می‌شکند!
نمی‌ ترسد؟ نمی‌ترسد از آن اتاق تاریک؟
شاید دلیلش این باشد"شاید".
شاید می‌ ترسد از رنگ سیاه شب!
شاید می‌ترسد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
اشک‌های عروسک هر شب بیشتر می‌شود!
صدای هق‌هق‌اش بلند تر می‌شود.
عمق زخم قلب پنبه‌ای کوچکش، که درون س*ی*نه‌اش نهاده، بیشتر می‌شود!
می‌ترسد، می‌ترسد از آدم‌های این روزگار!
گریه می‌کند، از زخم هایی که خورده است‌!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
شب‌ها اشک می‌ریزد و روز‌ها لبخند می‌زند.
لبخندی از رویِ اجبار.
لبخندی که مجبور است.
*********
شب‌ها در گوشه ای از اتاق با چَشمانی که اشک در آن حلقه زده است، می‌خوابد و روزها مجبور است خاله بازی کند!
مجبور است نقش بازی کند.
مجبور است لبخند بزند.
او تا چه حد می‌تواند دوام بیاورد؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
خسته است.
دلش دیگر نمی‌خواهد بازی کند.
دلش دوباره همان اشک‌ها را می‌طلبد.
دوباره همان اتاق تیره و تار را.
رسید. رسید به اتاق، دوباره بر رویِ کمد رفت.
دوباره اشک مهمانِ چشم‌هایش شد.
چرا گریه می‌کرد؟
هیچ کس جزء خودش و خدایش نمی‌دانست!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
بلاخره ل*ب باز کرد و گفت؛ گفت از رنج‌هایی که کشیده است.
گفت که دل‌تنگ است!
گفت دل‌تنگ است برای خانواده‌اش.
اشک می‌ریخت و می‌گفت.
خسته بود.
دل اش یک زندگی راحت می‌خواست!
زندگی ای بدون غم، بدون درد، بدون رنج!
گریه می‌کرد.
اما کسی صدایش را می‌شنید؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
عروسک اشک می‌ریخت.
اما آیا روزی تمام می‌شد؟
روزی لبخند بر ل*ب داشت؟
روزی صدای خنده‌اش، کل خانه را فرا می‌گرفت؟
روزی احساس می‌کرد زیباترین عروسک دنیاست؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
دیگر خسته بود.
خسته بود از اشک‌هایی که هرشب مهمان چشمانش بود.
دل تنگ همه چیز و همه کس شده بود.
خسته بود از دختر بچه ای که می‌آمد و با او بازی می‌کرد.
خسته بود از ساعات‌هایی که باید می‌خندید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا