تاج محل، این بنای مرمرین، روایت عاشقانه ای است از داستانی کهن میان شاه و ملکه در سرزمین پهناور هند. درست زمانی که معشوق از دست رفته بود و چیزی جز خاطراتش برای پادشاه دلسوخته باقی نمانده بود، عاشقِ تاج و تخت دار، خواست تا از جاودانگی شمایل خاطراتش اطمینان یابد و به این ترتیب دستور ساخت تاج محل را صادر کرد. این مرد کسی جز شاه جهان، امپراتور مغولی هندوستان نبود؛ کسی که تمثیل بی بدیلی از عشق را رقم زد و دنیا را در برابر شکوه احساسش به تعظیم وادار کرد. می گویند غم از دست دادن ملکه به قدری برای شاه جهان سنگین بود که در عرض چند ماه تمامی ریش ها و موهایش سپید شد.