اوه خشن!
و تقی زدم به سر خودم.
و تقی زدم به سر خودم.
-
چاپ کتاب های رمان، شعر و دلنوشته به مدت محدود کلیک کنید
داستان سازی
- نویسنده موضوع A_h
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 45
- بازدیدها 2K
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
با تعجب به دستام نگاه کردم که...
قطرات خونی را دیدم که حاصل.. 
که حاصلههههه غلطی بود که کردمقطرات خونی را دیدم که حاصل..
سری از روی تاسف برای خودم تکون دادم و..
که ناگهان وجدان خفتهسری از روی تاسف برای خودم تکون دادم و..
از خواب ناز برمی‌خیزد و..
با وجدانم درگیر بودم کههههاز خواب ناز برمی‌خیزد و..
نههه چرا منو زدی نههه؟به طور کاملا ناگهانی شخصی یک سیلی زیر گوشم خواباند..
موضوعات مشابه
رمان های درحال تایپ
-
-
-
درحال تایپ رمان تتریس (ایزدان)|مازیار نبی عبدالیوسفی کاربر انجمن تک رمان- آخرین: مازیار نبی عبدالیوسفی
