انجمن رمان نویسی | تک رمان
انجمن تک رمان...انجمن رمان نویسی تک رمان با ارائه محیطی امن و صمیمی فعالیت خود را در راستای ترویج کتابخوانی آغاز کرده است.
forum.taakroman.ir
از برخى مندرجات ((اوستا)) بدست مى آید که : ((اورمزدا)) و ((اهریمن )) هر دو مخلوق موجودى دیگر به نام ((زروان )) مى باشند. ((زروان )) به معناى ((زمان لایتناهى )) آمده است .
((زروان )) خداى اصیل و قدیم قربانیها کرد شاید فرزندى بیابد و او را ((اوهرمزد)) نام نهد. بعد از هزار سال قربانى دادن از مؤ ثرترین قربانى هاى خود، به شک افتاد. عاقبت دو پسر در شکم او موجود شد (در شکم زروان )؛ یکى اوهرمزد که قربانى ها به نام او کرده بود، و دیگرى اهریمن که زاده شک و تردید او بود.
زروان وعده پادشاهى عالم را به کسى داد که اول به حضور او بیاید. در این موقع ، اهریمن پیکر پدر خود ((زروان )) را بشکافت و در برابر او ظاهر ششد. ((زروان )) پرسید: کیستى ؟ ((اهریمن )) پاسخ گفت : منم پسر تو.
((زروان )) گفت : پسر من معطر و نورانى است و تو متعفن و ظلمانى هستى . در این اثنا، ((اوهرمزد)) با پیکرى معطر و نورانى پدیدار گردید. زروان او را به فرزندى شناخت و به او گفت تا امروز من از براى تو قربانى کرده ام از این پس تو باید براى من قربانى کنى .))
((زروان )) یا ((زروان )) یا ((زروان )) خالق نور و ظظلمت ، ((اهورمزدا)) و((انگرمئى نو)) است . در متون یونانى ق .م . آمده است که در میان مغان و ایرانیان آریائىنژاد، مفهوم بدیهى ((وجود)) و حقیقت واحد را بعضى ((مکان )) و برخى ((زمان )) (زروان ) مى نامند؛ از آن ، دو گوهر پدید آمد: یکى خالق ((خیر)) و دیگرى خالق((شر)).
برخى گویند از این دو گوهر، نور و ظلمت پیدا شد. این دو گوهر منشاء اختلافو تناقض در جهان طبیعت شدند. ابتدا اختلافى با یکدیگر نداشتند و دو دسته موجودات رامشترکا بوجود آوردند. موجودات مطیع آنان بودند. در متون زرتشتى آمده است که : در راءسنظام الهى و بنیاد اشیاء، زروان قرار دارد. در کتیبه هاى باستانى نیز مطالبى به همینمضمون آمده است .
مغان گویند: در آن هنگام که هیچ چیز وجود نداشت ، نه آسمانها و نه زمینو نه دیگر مخلوقات موجود در این دو، تنها موجودى به نام زروان وجود داشت . پس داستانآفرینش اهورمزدا و اهریمن را به گونه اى که گذشتنقل کرده اند، تا این که : ((اهریمن )) فرزند دوم (زروان )) نزد او آمد و گفت :: مگر عهدنکرده بودى که هر کدام زودتر نزد تو آیند، او را به پادشاهى رسانى ؟!