• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

VIP قصه (نی نی تنبل)

  • نویسنده موضوع DARK GIRL
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 225
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

DARK GIRL

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-04
نوشته‌ها
3,327
لایک‌ها
45,659
امتیازها
218
محل سکونت
زیر آوار آسمان
کیف پول من
10,209
Points
121
نی نی و مامان می خواستن با هم برن خونه ی مامان بزرگ . مامان، نی نی رو ب*غ*ل کرده بود ولی نی نی دوست داشت خودش راه بره. نی نی اشاره می کرد به زمین و غر می زد .مامان نی نی رو روی زمین گذاشت و گفت حالا بدو برو. نی نی یه خورده رفت ولی یه دفعه یه گنجشک توی کوچه دید و ایستاد و تماشا کرد. مامان حواسش به گنجشک نبود. هی صدا می زد نی نی بیا دیگه چرا وایسادی؟ نی نی با انگشتش گنجشکو به مامان نشون داد ولی مامان بازم گنجشکو ندید . مامان خسته شد و گفت وای نی نی چرا راه نمیای خسته شدم. گنجشک پرید و رفت . نی نی دوباره دنبال مامان راه افتاد .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : DARK GIRL

DARK GIRL

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-04
نوشته‌ها
3,327
لایک‌ها
45,659
امتیازها
218
محل سکونت
زیر آوار آسمان
کیف پول من
10,209
Points
121
نی نی چند قدم بدو بدو رفت ولی یه دفعه یه سنگ کوچولو رفت توی کفشش. نی نی وایساد و دیگه راه نرفت .مامان دست نی نی رو گرفت و کشید و گفت بچه چرا راه نمیای؟ نی نی گفت آخ آخ . و هی کج کج راه رفت . مامان خم شد پای نی نی رو ببینه. ولی وقتی کفش نی نی رو دراورد سنگه خودش افتاد . به خاطر همین مامان سنگو ندید گفت نی نی پات که سالمه . کفشات هم تمیزن . آخه چرا اذیت می کنی راه نمی ری ؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : DARK GIRL

DARK GIRL

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-04
نوشته‌ها
3,327
لایک‌ها
45,659
امتیازها
218
محل سکونت
زیر آوار آسمان
کیف پول من
10,209
Points
121
نزدیک خونه ی مامان بزرگ که رسیدن مامان در زد ولی نی نی یه مورچه اسبی روی زمین دید و نشست و می خواست اونو بگیره . مامان رفت تو خونه مامان بزرگ و هی صدا زد نی نی بیا دیگه نی نی چرا نشستی رو زمین . نی نی چقد امروز تنبلی !
نی نی هی مورچه اسبی رو به مامان نشون می داد و می گفت ای ... ای ... ای
مامان اومد ببینه نی نی چی می گه و به چه چیزی اشاره می کنه . ولی وقتی مامان اومد مورچه اسبی رفت توی سوراخ دیوار .
مامان هر چی نگاه کرد هیچی ندید. دیگه خسته شد و نی نی رو ب*غ*ل کرد و برد تو .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : DARK GIRL
بالا