انجمن رمان نویسی | تک رمان
انجمن تک رمان...انجمن رمان نویسی تک رمان با ارائه محیطی امن و صمیمی فعالیت خود را در راستای ترویج کتابخوانی آغاز کرده است.
forum.taakroman.ir
اعتقاد به اصول دین باید از روی تحقیق باشد، نه تقلید.کسی که به اصول دین اعتقاد ندارد، از دین بیرون است. در آغاز برخی از رسالههای عملیه از اصول دین سخن رفتهاست. توحید، نبوت و معاد اصول دین اسلاماند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعهاند و هر کس به آنها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است گر چه از اسلام بیرون نیست. اصول دين مقدس اسلام پنج است:
1 ـ توحيد 2 ـ عدل 3 ـ نبوت 4 ـ امامت 5 ـ معاد.
1ـ توحيد
توحيد آن است كه انسان بداند جهان را (خداى يكتا) آفريده و به آن هستى بخشيده و همه چيز در دست اوست بنا بر اين آفرينش، روزى دادن، زنده نمودن، سلامتى، مرض... همه و همه به اراده اوست.
(إنما أمره إذا أراد شيئا أن يقول له كن فيكون)(.ترجمه: هرگاه خداوند چيزى را اراده كند انجام مى گيرد.
دليل بر وجود خدا، آنچه در آسمان مى بينيم از خورشيد و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمين مشاهده مى كنيم از درياها، جويبارها، ميوه جات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان كه در هوا به پرواز در مى آيند و حيواناتى كه در آبها شناورند و حيوانات گوناگون كه در روى زمين هستند با صداها و اندازه هاى مختلف، و انسان اين موجود شگفت انگيز آفرينش با حواس مختلفى كه دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادى، عصبانيت اندوه و مانند آن. همه اينها ما را به خدائى دانا و بزرگ راهنمائى مى كنند كه به او عقيده منديم و او را پرستش مى نمائيم و از او يارى مى جوئيم و در هرحال به او توكل داريم:
خداوند داراى صفات بسيارى است:
مانند (علم) بدين معنى كه او همه چيز را از كوچك و بزرگ مى داند و از قلب همگى آگاهست.
و مانند (قدرت) يعنى: او بر هرچيزى توانا است، بر آفريدن، روزى دادن، ميراندن، زنده كردن و غير اينها.
و مانند (حيات) يعنى: او زنده اى است كه نخواهد مرد.
و مانند (اراده) يعنى: او خواستار كارهائيست كه در آن مصلحت است و هيچگاه كار زيان بخشى انجام نمى دهد.
و مانند (ادراك) يعنى: او همه چيز را مى بيند و همه چيز را مى شنود، گرچه آهسته باشد.
و مانند (قدمت) يعنى: او پيش از هرچيز بوده و همه چيز را آفريده و بعد از همه چيز خواهد بود.
و مانند (تكلم) يعنى: او با هريك از بندگان خالص خود و پيامبران و فرشتگانش كه خواسته باشد سخن مى گويد.
و مانند (صدق) يعنى: آنچه مى گويد راست است و از وعده خود تخلف نمى ورزد. اينها همه گذشته از اينكه آفريننده و روزى دهنده، و زنده كننده، و ميراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شريف و كريم است، خداى بزرگ از نقص هم بركنار است، بنا بر اين جسم نيست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه تركيب نيافته است. و ديدن او امكان پذير نيست نه در دنيا و نه در آخرت.
و عوارض بر او راه نمى يابد، بنا بر اين مريض نخواهد شد، گرسنه نمى شود، خوابش نمى برد و پير هم نمى گردد، در كارهاى خود شريك نداشته، يكه و تنها است، و صفات خدا عين ذاتش مى باشد: پس: از ابتداى عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نيست كه نخست نادان بوديم و سپس دانا شديم، قدرت نداشتيم و آنگاه مقتدر گشتيم. بى نياز است يعنى: نيازى به مشورت و همكارى ندارد و به وزير و لشكرى محتاج نيست.
2 ـ عدل
بدين معنى كه: دادگر است و به كسى ستم نمى نمايد و كارى را بدون حكمت انجام نمى دهد، بنا براين هرچه را مى آفريند و روزى مى دهد و آنچه را مى دهد و باز مى ستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمى دانيم. همانطورى كه اگر دكترى به بيمار خود داروئى داد مى دانيم كه: در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشيده باشد بنا بر اين اگر ديديم: خداوند متعال كسى را ثروتمند و ديگرى را تهيدست نموده، و يا به يكى شرافت بخشيده و به ديگرى نبخشيده، يا يكى را مريض كرده و ديگرى سالم است، و از اين قبيل كارها... بايد عقيده مند باشيم كه: همه اينها از روى حكمت و مصلحت است گرچه ما به حكمت آن پى نبريم.
چنانچه در روايت آمده كه حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست كرد: برخى از دادگريهاى خود را كه در ظاهر مشكل مى آيد باو نشان دهد، خداوند باو فرمود كه: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در كمين بنشيند تا جريانى را مشاهده كند. موسى (ع) بدانجا رفت و ديد: اسب سوارى در سر چشمه پياده شد و پس از رفع احتياج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش كرد كيسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندى كودكى آمد كيسه را برداشت و رفت سپس پير مرد كورى از راه رسيد و مى خواست وضو بگيرد كه دراين هنگام مرد سوار برگشت و چون كيسه پول خود را نديد پير مرد نابينا را بسرقت پولش متهم ساخت، كشمكش بين اين دو در گرفت تا اينكه بالاخره اسب سوار كور را كشت. خداوند به موسى وحى فرمود كه: اسب سوار مال پدر كودك را دزديده بود، مال را بورثه پدر: (همان كودك) برگردانديم و كور پدر اسب سوار را كشته بود كه اينك به كيفر خود رسيد. اين بود نمونه اى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر كوته بين ما درست نيست.
3 ـ نبوت
پيامبر به كسى مى گويند كه: خداوند متعال به او وحى مى فرمايد و پيامبران بر دو دسته اند:
1 ـ پيامبر مرسل: كسى را گويند كه از طرف خدا برانگيخته شده تا مردم را از تاريكى به روشنائى و از باطل بسوى حق و از خرافات به حقيقت و از نادانى بسوى دانش راهنمائى كند.
2 ـ پيامبر غير مرسل: كسى است كه فقط براى خودش بر او وحى مى شود و در رسانيدن احكام به مردم مأموريتى ندارد. و تعداد پيامبران يكصد و بيست و چهار هزار است (124000) و پيامبران مرسل چند نفرى بيش نيستند، اول پيمبران (آدم) عليه السلام و آخر آنان (محمد) صلى الله عليه و آله وسلم است.