مرحله سوم: چگونگی محاسبه ارزش وقتتان
ارزش وقت
حالا عدد کل درآمد خود را که در مرحلهی دوم محاسبه کردید به عدد کل زمانهای صرفشده که در مرحلهی اول بدست آوردید، تقسیم کنید.
مثلا همانطور که قبلتر هم توضیح دادم اگر وقتی که شما در یکسال صرف پول درآوردن میکنید ۲۵۰۰ ساعت در نظر بگیریم:
با درآمد ۱۲,۰۰۰,۰۰۰ تومان در سال، ارزش وقت شما به ازای هر ساعت ۴,۸۰۰ تومان است.
با درآمد ۳۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان در سال، ارزش وقتتان به ازای هر ساعت ۱۲,۰۰۰ تومان است.
باید بار دیگر یادآوری کنم تمام این ارقام بدست آمده با فرض ۲۵۰۰ ساعت اشتغال به کار در یک سال است و اگر شما بیشتر یا کمتر از این مقدار در یک سال کار میکنید باید تمام ارقام را بر همان مبنا محاسبه کنید.
سؤالی که شاید در این مرحله برایتان پیش بیاید این است که آیا این اعداد دقیق هستند؟
زمانی که من برای اولینبار این اعداد را بدست آوردم غافلگیر شدم. ارزش یک ساعت از وقت من خیلی پایینتر از رقمی بود که فکر میکردم. به این فکر افتادم که مثلا چطور میشود که یک مشاور که درآمدش در یک ساعت ۱۰۰ هزار تومان است ۲۵۰ میلیون تومان در سال پول در نمیآورد. چطور همچین چیزی ممکن است؟! جواب این است که این افراد ۱۰۰ هزار تومان را برای ساعتهای مفیدشان دریافت میکنند نه تمام ساعاتی که در حال کارکردن هستند. وقتی که عدد کل درآمدشان را بر عدد کل زمانهای صرفشده تقسیم میکنیم ارزش هر ساعت از وقتشان خیلی کمتر از چیزی میشود که آنها برای هرساعت کار با مراجعهکنندههای خودشان دریافت میکنند. اگر شما هم مثل من باشید اولین چیزی که برایتان اهمیت دارد بررسی دقت و صحت این اعداد و ارقام است. روشی که ما برای مشخص کردن ارزش وقت شما استفاده کردیم، روش محاسبه مقدار خالص دریافتی بود چون مبنای آن مقدار پول خالصی است که بعد از کسر مبالغ مختلف از جمله هزینهها و مالیات باقی میماند. من متوجه شدم که دو روش دیگر هم برای محاسبه مقدار خالص درآمد دریافتی یک فرد وجود دارد. سعی میکنم این دو روش را هم به طور خلاصه به شما توضیح دهم. اما معتقدم مثالهای مرحلهی سوم که قبلا دربارهاش صحبت کردیم بهترین روش برای فهم کامل این موضوع است.
اولین روش بررسی درست بودن عددی که بدست آوردهاید روش محاسبه نرخ بازار است. روش نرخ بازار در واقع نرخ دستمزد شما را برای کار در هر شرکت یا محل دیگری در همان شغل خودتان مشخص میکند. من مقدار زیادی از وقت خود را صرف نوشتن میکنم پس میتوانم در هر جایی که به یک نویسنده برای خلق محتوا نیاز است استخدام شوم. بهعلاوه من بیشتر زمانم را صرف ایجاد راههایی برای ارتقای کسبوکارها میکنم پس میتوانم به عنوان یک مدیر توسعه کسبوکار نیز استخدام شوم. بنابراین به میزان حقوق و دستمزد مناسب برای هر شغلی که واجد شرایط آن هستم توجه کردم و سپس آن را بر ساعات کاری تقسیم کردم و به این ترتیب ارزش وقت من با روش دیگری مشخص شد. شما هم میتوانید از این روش به محاسبهی ارزش واقعی وقتتان، یعنی آن چیزی که باید باشد با توجه به بازار کارتان برسید.
مسیر دیگر محاسبه، روش مبتنی بر هزینه است. در این روش شما به شخص دیگری دستمزد میدهید تا کاری را که خودتان میتوانید انجام دهید، او برایتان انجام دهد. به عبارت دیگر تصور کنید که شما رئیس هستید و کسی را برای انجام کارتان استخدام کردهاید. من با تقسیمبندی کردن شغلم به وظایف خاص شروع کردم (نوشتن، بازاریابی) و مقدار زمانم را برای هر کدام از این وظایف برآورد کردم. فهمیدم که باید چقدر بپردازم تا کس دیگری کارهایم را بهصورت تماموقت انجام دهد. بعد کمی سبک، سنگین کردم و میانگینی از همهی وظایف شغلیام بدست آوردم تا به یک نرخ کلی برسم، به این ترتیب میزان پولی که حاضرم با این دستمزد کس دیگری کارهایم را هر روز برایم انجام دهد بدست آمد. در نهایت این عدد را بر تعداد کل ساعات کاری تقسیم کردم. حالا از همه روشها ۳ عدد بدست آمده بود که من متوسط ارزش وقتم را با این ۳ عدد محاسبه کردم. متوجه هستم که اعداد بدست آمده از این ۳ روش مختلف ممکن است خیلی با هم اختلاف داشته باشند ولی در واقع ارزش وقت شما معدل بدست آمده از هر ۳ روش است.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان