- تاریخ ثبتنام
- 2020-07-14
- نوشتهها
- 3,004
- لایکها
- 7,913
- امتیازها
- 243
- محل سکونت
- از دیار خیال
- کیف پول من
- 19,493
- Points
- 1,627
«یک بار در فرصتی که پیش آمد، دادستان فریاد زد: شما سه و نیم میلیون انسان را کشتهاید! من اجازه صحبت گرفتم و گفتم: معذرت میخواهم، دو و نیم میلیون بیشتر نبوده...»
این بخشی از دیالوگ رودلف هوس در زمان «مرگ کسب و کار من است» نوشته روبر مرل است که در واقع زندگینامه فرمانده آدمکش اردوگاه آشویتس است. فرشته مرگ این روزها دقیقاً مثل رودلف هوس، بیرحم و هولناک عمل میکند و جان انسانها را نه روی روند عادی بلکه به شوکهکنندهترین حالت میگیرد و مثل رودلف، اعدادی مثل دو و نیم میلیون نفر و میلیونها بیشتر از آن هم چندان به چشمش نمیآید.
مرگ کوبی برایانت و دختر ۱۳ ساله اش، یکی از هولناکترین اتفاقات تاریخ ورزش جهان است. چیزی شبیه سقوط هواپیمای حامل بازیکنان و مربیان منچستریونایتد (۱۹۵۸) که به کشته شدن ۲۳ نفر انجامید یا سقوط هواپیمای حامل تیم چاپکوئنسه که ۷۱ نفرا را به کام مرگ کشید. برای آنها که شاید اهمیت کوبی برایانت را ندانند، به خلاصهترین شکل ممکن میتوان گفت کوبی در بسکتبال کسی بود شبیه مسی و رونالدو در فوتبال امروز جهان. بینظیر، نابغه، رکوردشکن و استثنایی.
حالا همه اصل خبر را میدانیم: کوبی برایانت و دخترش جیانا، در میان ۹ نفری بودند که در سقوط هلیکوپتر شخصی کوبی در کالاباساس، کشته شدهاند. کل ماجرا وحشتناک و تراژیک است. هنوز واقعی به نظر نمیرسد. قسمتی از آن به این دلیل است که هیچ مقدمه، هشدار یا دلیل منطقی برای آن وجو دنداشت و بخش دیگرش به این مربوط است که او کوبی برایانت بود.
همه چیز تحت کنترل
کمتر ورزشکاری را میتوان مثل او شکستناپذیر و هدفمند در همه مراحل زندگی پید اکرد. ریشه موفقیت او همین بود، هدفمند بودن، خودباوری داشتن و کنترل کردن خودش در سختترین موقعیتها. طوری رفتار و زندگی میکرد که انگار هیچ چیزی به طور تصادفی در زندگی او رخ نداده، اتفاقی که همه ما تجربه کردهایم، اما کوبی که او هم زندگی اش تحت تأثیر اتفاقاتی بوده، به گونهای در زندگی ورزشی و شخصی حرکت میکرد که انگار همه چیز را کنترل میکند. مثل همه، اشتباهاتی هم در زندگی خود داشت، اما همیشه معتقد بود، فقط با سخت تلاش کردن است که میتوانی زندگی خود را روی محوری که میخواهی به حرکت در بیاوری. او همه چیز را تحت کنترل داشت جز مرگ.
بهتر از هر کس
به عنوان یک ورزشکار و به طور مشخص در قامت یک بسکتبالیست، کمتر بازیکنی نظیر او وجود داشت. آمار او از نظر فنی و اخلاقی در تاریخ لیگ بسکتبال حرفهای آمریکا (NBA) قابل مقایسه با هیچکس نبود و او درکی از بسکتبال داشت که کمتر در ورزشکار دیگری دیده میشد. در زندگی شخصی یک پدر فداکار و عاشق خانواده بود که تربیت فرزندانش را هم مثل تقریباً همه کارهایی که در زندگی انجام داده پیش میبرد، با سخت تلاش کردن برای اینکه بهتر از هر کس دیگری این کار را انجام دهد.
این بخشی از دیالوگ رودلف هوس در زمان «مرگ کسب و کار من است» نوشته روبر مرل است که در واقع زندگینامه فرمانده آدمکش اردوگاه آشویتس است. فرشته مرگ این روزها دقیقاً مثل رودلف هوس، بیرحم و هولناک عمل میکند و جان انسانها را نه روی روند عادی بلکه به شوکهکنندهترین حالت میگیرد و مثل رودلف، اعدادی مثل دو و نیم میلیون نفر و میلیونها بیشتر از آن هم چندان به چشمش نمیآید.
مرگ کوبی برایانت و دختر ۱۳ ساله اش، یکی از هولناکترین اتفاقات تاریخ ورزش جهان است. چیزی شبیه سقوط هواپیمای حامل بازیکنان و مربیان منچستریونایتد (۱۹۵۸) که به کشته شدن ۲۳ نفر انجامید یا سقوط هواپیمای حامل تیم چاپکوئنسه که ۷۱ نفرا را به کام مرگ کشید. برای آنها که شاید اهمیت کوبی برایانت را ندانند، به خلاصهترین شکل ممکن میتوان گفت کوبی در بسکتبال کسی بود شبیه مسی و رونالدو در فوتبال امروز جهان. بینظیر، نابغه، رکوردشکن و استثنایی.
حالا همه اصل خبر را میدانیم: کوبی برایانت و دخترش جیانا، در میان ۹ نفری بودند که در سقوط هلیکوپتر شخصی کوبی در کالاباساس، کشته شدهاند. کل ماجرا وحشتناک و تراژیک است. هنوز واقعی به نظر نمیرسد. قسمتی از آن به این دلیل است که هیچ مقدمه، هشدار یا دلیل منطقی برای آن وجو دنداشت و بخش دیگرش به این مربوط است که او کوبی برایانت بود.
همه چیز تحت کنترل
کمتر ورزشکاری را میتوان مثل او شکستناپذیر و هدفمند در همه مراحل زندگی پید اکرد. ریشه موفقیت او همین بود، هدفمند بودن، خودباوری داشتن و کنترل کردن خودش در سختترین موقعیتها. طوری رفتار و زندگی میکرد که انگار هیچ چیزی به طور تصادفی در زندگی او رخ نداده، اتفاقی که همه ما تجربه کردهایم، اما کوبی که او هم زندگی اش تحت تأثیر اتفاقاتی بوده، به گونهای در زندگی ورزشی و شخصی حرکت میکرد که انگار همه چیز را کنترل میکند. مثل همه، اشتباهاتی هم در زندگی خود داشت، اما همیشه معتقد بود، فقط با سخت تلاش کردن است که میتوانی زندگی خود را روی محوری که میخواهی به حرکت در بیاوری. او همه چیز را تحت کنترل داشت جز مرگ.
بهتر از هر کس
به عنوان یک ورزشکار و به طور مشخص در قامت یک بسکتبالیست، کمتر بازیکنی نظیر او وجود داشت. آمار او از نظر فنی و اخلاقی در تاریخ لیگ بسکتبال حرفهای آمریکا (NBA) قابل مقایسه با هیچکس نبود و او درکی از بسکتبال داشت که کمتر در ورزشکار دیگری دیده میشد. در زندگی شخصی یک پدر فداکار و عاشق خانواده بود که تربیت فرزندانش را هم مثل تقریباً همه کارهایی که در زندگی انجام داده پیش میبرد، با سخت تلاش کردن برای اینکه بهتر از هر کس دیگری این کار را انجام دهد.