آقامیرشهاب الدین، عارف و حکیم بزرگ قرن 14 هـ ق. معاصرانش او را آقامیر می گفتند. در سیراز و تهران، علوم منقول را فرا گرفته و از شاگردان ممتاز آقامحمدرضا قمشه ای بود. سالهای متمادی در مدرسه صدر، واقع در مسجد شاه تهران که قبلا اقامتگاه استاد بزرگوارش حکیم قمشه ای بود، ساکن شد و آنجا زندگی کرد و به کار تحقیق و تدریس و تربیت شاگردان پرداخت.
میرشهاب الدین، استاد مسلم در علم تفسیر و تأویل بود، در فقه و اصول، مهارت خاصی داشت. در عرفان نظری محیی الدینی، ید طولانی داشت و در بیان و تحقیق مسائل فلسفی، بی نظیر بود. حکیم تبریزی در تسلط به افکار ملاصدرا، در بین معاصرانش، یکتا بود. بعضی از بزرگان گویند: اگر ملاصدرا در این زمان، زنده بود، معلوم نبود کتب خود را بهتر از آقامیرشهاب الدین، تدریس کند.
این بزرگوار، در مشـرب عرفان، صاحب ذوق بود. او رسمش این بود که وقتی شاگردی در علوم عقلیه (فلسفی) به مرحله کمال می رسید، یکی از مباحث دقیق و عمیق در حکمت متعالیه و یا مبحثی از مباحث عرفان را، به خط زیبا و شریف خود می نوشت و به شاگردش عنایت میکرد. مرحوم آقامیر، رساله ای در «حقیقت وجود» نگاشته است که شیخ آقابزرگ تهرانی در شرح حال او می نویسد که نسخه ای از این رساله، نزد من است (نقباء البشر ص845). ایشان با میرزاهاشم اشکوری و میرزاحسن کرمانشاهی معاصر بود.
میرشهاب الدین، استاد مسلم در علم تفسیر و تأویل بود، در فقه و اصول، مهارت خاصی داشت. در عرفان نظری محیی الدینی، ید طولانی داشت و در بیان و تحقیق مسائل فلسفی، بی نظیر بود. حکیم تبریزی در تسلط به افکار ملاصدرا، در بین معاصرانش، یکتا بود. بعضی از بزرگان گویند: اگر ملاصدرا در این زمان، زنده بود، معلوم نبود کتب خود را بهتر از آقامیرشهاب الدین، تدریس کند.
این بزرگوار، در مشـرب عرفان، صاحب ذوق بود. او رسمش این بود که وقتی شاگردی در علوم عقلیه (فلسفی) به مرحله کمال می رسید، یکی از مباحث دقیق و عمیق در حکمت متعالیه و یا مبحثی از مباحث عرفان را، به خط زیبا و شریف خود می نوشت و به شاگردش عنایت میکرد. مرحوم آقامیر، رساله ای در «حقیقت وجود» نگاشته است که شیخ آقابزرگ تهرانی در شرح حال او می نویسد که نسخه ای از این رساله، نزد من است (نقباء البشر ص845). ایشان با میرزاهاشم اشکوری و میرزاحسن کرمانشاهی معاصر بود.