تاریخ معاصر دخالت انگلیس در کودتای رضا خان

  • نویسنده موضوع 'mobin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 197
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

'mobin

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,491
لایک‌ها
20,986
امتیازها
138
کیف پول من
-440
Points
0

[IMG]



بريتانيا هرگونه دخالت و اطلاع از اين كودتا را صريحاً رد كرد. به عنوان مثال در گزارش پرسش و پاسخ مجلس عوام به تاريخ دوشنبه 28 فوريه 1921 مي‌خوانيم:
«دريابان كنورثي* از نخست‌وزير چنين سؤال كرد: آيا دولت اعلي‌حضرت در كودتاي قزاق‌ها براي سرنگوني دولت ايران، هيچگونه دخالتي داشته است؛ آيا تجهيزات و دست‌مزد اين قزاق‌ها توسط دولت اعلي‌حضرت فراهم شده؛ و رويكرد دولت اعلي‌حضرت نسبت به اين اقدام چيست؟ آقاي سِسيل هارمزورث: از آنجا كه اين سؤال پاسخي نسبتاً طولاني دارد، با كسب اجازه از نمايندگان محترم حاضر در جلسه، آن را در آفيشال ريپورت منتشر خواهم ساخت.» آفيشال ريپورت: «يگان‌هاي مختلف قزاق، كه تمام نيرو‌هاي آن ايراني هستند تحت فرماندهي افسران ايراني از قزوين به سمت تهران حركت كرده و در بيست و يكم فوريه اندكي پس از نيمه شب وارد پايتخت شدند. افسر ايراني اين نيرو‌ها اذعان داشت كه قزاق‌هاي ايراني، كه تجربه رويارويي با بلشويك‌ها را داشتند، از اين كه دولتي بي‌كفايت جايگزين دولت بي‌كفايت‌تري مي‌شود، خسته شدند. دولت‌هايي كه نتوانستند از پيشروي بلشويك‌ها جلوگيري به عمل آورند و به دليل اهمال كاري ايشان، نيرو‌هاي بريتانيا نيز از ايران خارج شدند. قزاق‌ها وفاداري خود را به شاه اعلام كرده، اما تصريح كردند مشاورين شيطان صفتي را كه اعلي‌حضرت را احاطه كرده‌اند، كنار خواهند زد. افسران ارشد قزاق‌ها، حسن‌نيت خود را درباره اتباع خارجي ابراز داشته و تأكيد كردند جاي هيچ نگراني و ترس براي اتباع خارجي نيست. از آنجا كه هيچ نيروي نظامي مانع ورود آنها به شهر نشد، قزاق‌ها به راحتي شهر را تصرف كردند، ادارات دولتي را تحت كنترل خود درآورده و خيابان‌ها را قرق كردند. ژاندارمري و پليس محلي به ايشان پيوسته و نظم و آرامش در شهر برقرار شد. طبيعی است که به دنبال این اقدامات، دولت سپهدار سقوط كرد و رئيس‌الوزرا به سفارت اعلي‌حضرت شاهنشاهي بريتانيا پناه آورد. اما متعاقباً وادار به ترك سفارت شده و به وي اطمينان داده شد كه مورد تعـ*رض قرار نخواهد گرفت. انقلابيون تا اين تاريخ دست به تشكيل دولت نزده‌اند، اما بسياري از مقامات ب*ر*جسته كشوري را دستگير كرده‌اند. بازار تعطيل شده و در بيست و دوم فوريه شهر در آرامش كامل فرو رفته است. دولت اعلي‌حضرت شاهنشاهی بریتانیا هيچ دخالتي در اين امور نداشته و هيچ مسئوليتي را در قبال اعمال قزاق‌هاي ايراني بر عهده نمي‌گيرد. كمك هزينه‌هايي كه بريتانيا براي حفظ و نگهداري از اين نيرو‌ها پرداخت مي‌كرد، در مي سال 1920 متوقف شده است. دولت اعلي‌حضرت نسبت به قزاق‌ها موضع بي‌طرفانه اتخاذ كرده است.»
والاس اسميت موري، كاردار سفارت آمريكا، در يكي از گزارش‌هاي سال 1925 حاشا كردن دولت بريتانيا هر‌گونه دخالت در كودتا را چنين تفسير مي‌كند: «نيروي نظامي فعلي ايران مبدأ و سرچشمه خاص خود را دارد؛ همانطور كه وزارت‌خارجه مطلع است، اين نيرو در زمان كودتاي 21 فوريه 1921 سيد‌ضياءالدين به وجود آمد؛ زماني كه رهبران كودتا 800 قزاق را به فرماندهي سرهنگ رضاخان راهي تهران كرده و حكومت متزلزل سپهداراعظم را سرنگون كردند. (جناب آقاي بالفور در گزارش خود تحت عنوان وقايع اخير در ايران شمار اين قزاق‌ها را 2500 نفر ذكر مي‌كند). در واقع هنگ قديمي قزاق‌ها كه پس از اخراج افسران روسي، به فرماندهي افسران انگليسي در قزوين مستقر شد، به سختي مي‌توانست باور كند كه كودتا بدون اطلاع و رضايت سفارت بريتانيا اجرا شده است. علاوه بر اين، كلنل گلروپ فرمانده ژاندارمري تهران و جنرال وستدال فرمانده نيرو‌هاي پليس، در شب پر حادثه 21-20 فوريه به نيرو‌هاي خود دستور دادند از قرارگاه‌هاي خود خارج نشوند. در پي اين خوش‌خدمتي، دولت بريتانيا به دليل «وفاداري به منافع بريتانيا در ايران» ايشان را مفتخر به دريافت نشان G.C.M.G كرد. اين وقايع بيش از پيش ايرانيان را به دخالت بريتانيا مظنون كرد و آنها را مطمئن ساخت كه اين كودتا خود به خود صورت نگرفته است. جداي از وقايع مذكور، سيدضياءالدين پس از اينكه زمام قدرت را به دست گرفت، علي‌رغم اينكه وي به دلايل سياسي مي‌بايست توافقنامه انگليس ـ ايران را «باطل اعلام می کرد»، در پي عملي كردن آن بود و با عزت و احترام فراوان با هيأت‌هاي نظامي و اقتصادي انگليسي برخورد كرد؛ اين رفتار مؤید این بود كه او نيز يكي از عوامل بريتانيا است.»
نامه ژنرال ديكسون به انگرت
دخالت بريتانيا در كودتا، در نامه‌اي كه ژنرال ديكسون به اگنرت، كاردار سفارت آمريكا مي‌نويسد نيز مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. ديكسون در سال‌هاي 1919-1918 بازرس كل نيرو‌هاي نظامي در شرق ايران (پليس شرق ايران) بود و از سال 1919 تا فوريه 1921 كه به صورت ناگهاني ايران را ترك كرد، فرماندهي كميسيون نظامي توافقنامه انگليس ـ ايران را بر عهده داشت. متن نامه از اين قرار است: «مفتخرم به ضميمه اين مراسله، اطلاعات محرمانه‌اي را براي وزارت‌خارجه ارسال كنم: رونوشتي از نامه محرمانه‌اي كه ژنرال ديكسون، به تاريخ 6 ژوئن 1921 خطاب به اين جانب نگاشته است؛ نامه ژنرال ديكسون به لرد كرزن به تاريخ 14 مي 1921 و نامه جان ال. كالدول، آخرين وزيرمختار آمريكا در تهران، به ژنرال ديكسون كه در تاريخ 1 مارس 1921 نگاشته شده است. از مقامات وزارت‌خارجه خواهش دارم به اظهارات كلنل اسميت (كه در صفحه دوم نامه ژنرال ديكسون به اينجانب آمده است) توجه ويژه مبذول دارند. به گفته ژنرال ديكسون وي يكي از افسران انگليسي است كه نيرو‌هاي قزاق در قزوين را سازماندهي كرد و به سمت تهران به حركت درآورد و موجبات سرنگونی دولت را فراهم آورد. منظور از «اسمارت» در اين نامه، آقاي دبليو. اي. اسمارت است؛ وي دبير امور شرقي در سفارت بريتانيا در تهران است. عبارت «هيگ و همكاران» به سرهنگ دوم تي. دبليو. هيگ و افراد زير اشاره دارد: سرهنگ دوم ويكهام، رايزن وقت سفارت بريتانيا؛ آقاي هاوارد، وابسته نظامي وقت و قنسول فعلي بريتانيا در تهران؛ و شمار ديگري از مردان انگليسي كه خواهان تأثيرگذاري و فعاليت هستند. آقاي نرمن، وزيرمختار بریتانيا، كه شايع شده است درصدد كناره‌گيري است، يك روز بعد از كودتا به اينجانب اطمينان داد كه به هيچ وجه از این كودتا اطلاع نداشته است... نامه‌اي كه به لرد كرزن نوشته شده به خوبي اوضاع ايران و به ويژه فعاليت‌هاي بريتانيا را تشريح مي‌كند و صراحت ستودني آن با جو محرمانه‌اي كه بسياري از مقامات بريتانيا در اينجا به وجود آورده‌اند، كاملاً در تضاد است. از آنجا كه ژنرال ديكسون در گفتگو‌هاي خود كاملاً صريح است، مقامات بريتانيا در ايران به اين نتيجه رسيدند كه او اطلاعات محرمانه دولت را در اختيار سفارت آمريكا مي‌گذارد و اين امر در نهايت باعث انفصال او از كار شد (اين مطالب در صفحه پنجم نامه ديكسون به لرد كرزن ذكر شده است).» نامه ديكسون به انگرت: «لندن، 6 ژوئن 1921؛ مدتي است كه درصدد نوشتن نامه‌اي به شما هستم... اميدوارم نامه‌اي كه براي شما مي‌نويسم از بمبئي دريافت كنيد و دستگاه سانسور سيد‌ضياءالدين و همكارانش به اين نامه دسترسي پيدا نكنند!... زماني كه در كرمانشاه بودم، در ديدار با صارم‌الدوله، والي استان‌هاي غربي مدت زيادي به گفتگو با يكديگر نشستيم. صارم‌الدوله مي‌دانست كه سيدضياء در پي «دستگيري» او است و به همين دليل دست به اقداماتي پيشگيرانه زد. اما ترديد داشتم كه اين اقدامات مؤثر واقع شود؛ حدسم درست بود و زماني كه به لندن رسيدم خبر رسيد كه عوامل سيدضياء، صارم‌الدوله و قوام‌السلطنه را دستگير كرده‌اند.» ديكسون مي‌افزايد: «زماني كه به قزوين رفتم در ديدار با كلنل اسميت، وي اقرار كرد كه او نيرو‌هاي قزاق را سازماندهي و به سمت تهران اعزام كرده است. وي همچنين اعتراف كرد كه سفارت بريتانيا در تهران كاملاً از اين جريان با خبر بوده است. وي از دخالت آقاي نرمن چيزي نگفت، اما اعتراف كرد كه اسمارت در اين قضيه بي‌تأثير نبوده است... اسميت مردي است كه اختيار زبان خود را ندارد و من از اين نقطه ضعف بسيار منتفع شده‌ام. به عنوان مثال وي به هراس سيد‌ضياء از رضاخان اشاره كرد و گفت كه وی به منظور در دست گرفتن اوضاع و كنترل اين مرد، به تهران اعزام شده است. اسميت مطمئن بود كه از پس اين كار برآمده، اما من خنديدم و گفتم حتماً همينطور است و رضاخان نيز او را به «يك فنجان قهوه» دعوت كرده است! در يكي از روزنامه‌هاي فرانسوي مطلبي خواندم كه در آن ادعا شده بود سيد‌ضياء مجبور است در پناه نيرو‌هاي قزاق از ايران خارج شود چرا كه قدرت در دستان رضاخان است!... وقتي به انگلستان رسيدم به وزارت خارجه رفته و در آنجا ميان من و اُليفانت، رئيس بخش امور شرقي وزارت‌خانه، گفتگوي پر سر و صدایی درگرفت. تا آنجا كه به ياد دارم تا آن زمان چنين برخورد گستاخانه‌اي با من نشده بود... با اين حال خود را كنترل كرده و چيزي نگفتم... سپس مستقيماً به لرد كرزن گزارش داده و اين نامه را ضميمه مراسله خود كردم. پس از ده روز كه پاسخي دريافت نكردم فرصتي پيش آمد كه به وزارت‌خانه بروم. در آنجا بر خلاف گذشته، با برخوردي كاملاً متفاوت مواجه شدم و عزت و احترام آنان مرا بسيار شگفت‌زده كرد. در پايان وزير خارجه طي نامه‌اي از خدمات من در ايران تشكر كرد.»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin
بالا