شب:)

[.ATLAS.]

شما هم شبا دلگیر میشین؟
هرشب؟
چطور؟ احساست رو توصیف کن؟
دلیلش رو غیر مستقیم بگو!​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ALII]

اهوم مث همین الانش
چون شب واقعن دیگه تنهایی هیچچچکس نیست کلی فکرو دلتنگی و چیزای دیگه میاد سراغ آدم
فکر یار:)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Ghasam.H]

هر شب که نه
ولی اکثر شبا
چون توی تنهاییم به تنهاییم فکر میکنم
چون خسته میشم از همه ی زندگیم
چون دلم هوای گریه میگیره از شدت چیزایی که تجربه کردم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.ATLAS.]

شما هم شبا دلگیر میشین؟اره
هرشب؟هرشب:)
چطور؟ احساست رو توصیف کن؟بغض. درد. گریه. دلگیر.دلتنگ...:)
دلیلش رو غیر مستقیم بگو!​

یاد حرفا و بدی های ادمها میوفتم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[بانو نقابدار]

شما هم شبا دلگیر میشین؟ بعضی وقتا...
هرشب؟ نه
چطور؟ احساست رو توصیف کن؟ از خواب دیدن ل*ذت می‌برم. مخصوصا اگه خوابش رو ببینم! :)
دلیلش رو غیر مستقیم بگو! گفتم :)​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["BAD.*.GIRL"]

نه!
چون شب راز هایی توش پنهونه که وقتی بفهمیش می‌خوای راز های دیگه رو هم بدونی!!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

شما هم شبا دلگیر میشین؟
آره=)
هرشب؟
هرشب=)
چطور؟ احساست رو توصیف کن؟
ووقتی میام تو اتاقم و بعد از بستن در، حس میکنم از این خونواده نیستم=) به اتفاقات روز فکر میکنم، اینکه چقدر شبیه اتفاقات گذشته‌ان=)
دلیلش رو غیر مستقیم بگو!
فکر کن!
یه دختر بچه، می‌خواد تو باغچشون درخت بکاره، پنج تا دونه جمع میکنه. میره و پنج تا چاله میکنه و هر کدوم و میندازه توشون و اب میریزه=)
برای هر کدوم طلقی میاره، از اونجایی که تا چهار بلده بنویسه روی درخت پنجم قلب میکشه=)
درخت اولی جوونه میزنه ولی رشد نمیکنه، کود، اب هرچی میگی میریزه ولی رشد نمیکنه. دومی رو انگار با دونه گوجه اشتباه میگیره و خودش اون رو میکنه=) سومی خشک میشه، چهارمی اولین هلویی که داد رو درخت همسایه میخوره=) باباش هم میبرتش تو جنگل میکاره=) حالا که دختر بزرگ شده و منتظر میوه های درخت قلبه که میبینه سیبه، ولی اون به سیب الرژی داره=) سیب بهار یال بعد خشک میشه، از سر اینکه دختر میوه‌هارو نمیخورا ولی اون نمیدونه ارژی داره=) دختر هر روز به اون درخت خشک شده اب میده، اما یه روز تحمل نمیکنه و درخت اول رو میکنه، و درخت قلب رو قطع میکنه.
اما کاش روی درخت اول، که حتی وقتی اون رو کند ریشه‌هاش تو خاک بود؛قلب میکشید=)
ببخشید طولانی شد=)​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[✨R.I.P✨]

شب یعنی خلا...
هیچی مهم نیست! حتی زندگی کردن...
شب یه حس پارادوکس، بخوای یا نخوای!
رویا نیست... خوابم نیست... فقط یه پوچی متلق که تنها حس پوچ دوست داشتنی ای هست که میشه گفت:/

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فلورا.]

خیر

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان