خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • تخفیف عیدانه ۶۰ درصدی چاپ کتاب در انتشارات تک رمان کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. Z

    متفرقه یه کلمه بگو، یه شعرم که اون کلمه توشه بفرستم

    توروخدا سخت نگید فقط😂💕 مثال: کلمه قلب صدایت مثل باران بود، لطیف و ساده و شاداب ل*ب تو قلب من را با غزل ها آشنا می کرد... #گیلاس_نوشت🍒
  2. Z

    اشعار قاآنی

    صدشکر گو‌یم هر زمان هم‌ چنگ را هم‌ جام را کاین هر دو بردند از میان هم ننگ را هم نام را دلتنگم از فرزانگی دارم سر دیوانگی کز خود دهم بیگانگی هم خاص را هم عام را خواهم جنونی صف شکن آشوب جان مرد و زن آرد به شورش تن به تن هم پخته را هم خام را چون مرغ پرد از قفس دیگر نیندیشد ز کس بیند مدام از پیش و...
  3. Z

    اشعار سلیم تهرانی

    دلا تویی که به کار خودت گزیده خدا برای عشق بتانت نیافریده خدا ازین عزیزی خود را قیاس کن که جهان ترا فروخته چون یوسف و خریده خدا وجود خاکی ما مهر سجده ملک است به حیرتم که درین مشت گل چه دیده خدا به تنگنای حبابی محیط چون گنجد؟ به دل ز قدرت خویش است آرمیده خدا هوای وصل بتان است عیب دل چو حباب براو...
  4. Z

    اشعار سیف فرغانی

    دیدن روی تو را محرم نباشد چشم ما دیده از جان ساخت باید دیدن روی ترا از رخ و روی تو رنگی تابناک آمد بچشم وز سر زلف تو بویی سر بمهر آمد بما گر بیاد روی گلرنگ تو درخاکم نهند تا بحشر از تربت من لاله گون روید گیا نان لطف ای شاه در زنبیل فقرم ار نهی همچو من درویش شد چون تو توانگر را گدا گوهر عشقت که...
  5. Z

    اشعار خاقانی

    ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها بر باد شده در سرِ سودایِ تو سرها در گلشنِ امّید به شاخِ شجرِ من گل‌ها نشکفتند و برآمد نه ثمرها ای در سرِ عشّاق ز شورِ تو شغب‌ها وی در دلِ زهّاد ز سوزِ تو اثرها آلوده به خونابهٔ هجرِ تو روان‌ها پالوده ز اندیشهٔ وصلِ تو جگرها وی مهرهٔ امّیدِ مرا زخمِ زمانه در ششدرِ...
  6. Z

    اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق

    مکن ایدوست کار من دریاب هجرت آورد تاختن دریاب دست آنزلف جان شکر بربند جور آن جزع دل شکن دریاب چشم تو قصد جان ما دارد هان که مستست و تیغ زن دریاب ماه تو منخسف همی گردد گفتمت سر این سخن دریاب خشمت آمد که خواندمت دشمن دوستا رفت جان من دریاب آه مظلوم پرده سوز بود الله الله تو خویشتن دریاب
  7. Z

    اشعار اوحدالدین کرمانی

    در دیدهٔ هرک توتیای تو بود سلطان زمانه و گدای تو بود البّته کمال هیچ کس را نرسد آنجا که جلال کبریای تو بود
  8. Z

    اشعار ابوالسعید ابوالخیر

    باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ
بالا