چقدد چسبید
خسته نباشی عزیزم
کاشکی مثل قبلنا تند تند پارت بذاری
الان من کنجکاو شدم
خسته نباشی عزیزم
کاشکی مثل قبلنا تند تند پارت بذاری
الان من کنجکاو شدم

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
همین حالا عضویتت رو قطعی کن!میدونی رمان فانتزی رو وقتی میخونی آدم دلش میخواد بره تو دل داستان. بره کنار شخصیت ها و واقعا وارد داستان بشهچقدر اون غاره باحاله
منم میخوام
نه دیگه آدم خوار نیستن خونآشامن. خونش رو میخورن و جسد خالی از خون رو هم رها میکنن.جسدا خورده میشن یعنی؟![]()
مرسی جانمفهمیدم
خیلی باحاله بطن دالان تاریکی
با سوکویانت اصن اشنا نبودم
قربونت سلامت باشیچقدد چسبید
خسته نباشی عزیزم
کاشکی مثل قبلنا تند تند پارت بذاری
الان من کنجکاو شدم![]()
ارره دقییقامیدونی رمان فانتزی رو وقتی میخونی آدم دلش میخواد بره تو دل داستان. بره کنار شخصیت ها و واقعا وارد داستان بشه![]()
نه جسدا گم شده بود اونو میگفتمنه دیگه آدم خوار نیستن خونآشامن. خونش رو میخورن و جسد خالی از خون رو هم رها میکنن.
اهااقربونت سلامت باشی
منتظرم ناظر بررسی کنه هنوز بررسی نکرده![]()
آره با خودش میبره زنیکهارره دقییقا
نه جسدا گم شده بود اونو میگفتم
اهاا
داره کم کم جذاب تر میشه. بعضی جاهاش یخورده یکنواختن ولی از پارت بعدی جذاب تره.چقد خوب توصیف می کنی
یخورده اوایل داستان رو یادم رفته
ولی بخشای غار جذاب بود
همینم جذاب بود به نظر من،داره کم کم جذاب تر میشه. بعضی جاهاش یخورده یکنواختن ولی از پارت بعدی جذاب تره.![]()