#پارت_۱۹
ناهار در سکوت سنگینی صرف میشود. بیشتر از همه، دختری که با این جمع غریبه بود، معذب است. حتی تعارفات مهری خانم هم نمیتواند یخ فضا را بشکند. حسین چند لقمه غذا را با عجله میخورد و با تشکری سرسری میز را ترک میکند.
چند لحظهی بعد با گفتن خداحافظ از خانه خارج میشود. همین که پایش به کوچه...