...دهتا گل خریدم که جفتشون خوشحال بشن و یکی از اون دو نفر ناراحت نشه و با خودش بگه که چرا از من دو تا خرید و از اون پنجتا. کار بدی کردم؟
آقای اسمیت نگاهش به طرف ساختمان ناموزون چرخ خورد، سپس سرش را به طرف صورت جکسون برگرداند و ل*ب زد:
- نه، براوو به تو پسرم.
#جکسون_و_آقای_اسمیت
#زری
#انجمن_تک_رمان