#PART_197
#غوغای_سرنوشت
. . .
نفس راحتی کشیدم، ته دلم نگران بودم گفتن ضربه به سرش برخورد کرده نکنه خدایی نکرده بلایی بدتر سرش بیاد؟
با این فکر سرم گیج رفت و خواستم بیفتم یکی گرفتم.
(تسکین)
با حس درد و سوزش شدید پلک باز کردم. سرم خیلی درد میکرد و دیدم کمی که نه اصلاً تار بود. خوب جایی رو...