...میترسیدم!
از شکستن دوباره ی قلب زخمیم!
ولی این نوش دارویی ک بعد از مرگ سهراب اومده بود، بدجور برای احیاء دوباره ی من مصرر بود!
#در_تملک_خاطرات
تا پنج صبح فقط نگاهش کردم ...
نگاهم کرد و نگاهش کردم ،
سوختیم در هم شعله کشیدیم و
گاه خندیدیم ... چقدر یادآوری زیباست
دم آخر خواب چشمانش را از من می...