...مراقب خودتون باشید.
بدون اینکه توجهی بهش کنم، سمتی خلاف اون پشت میکنم، پرستار پوفی میکشه و از اتاق خارج میشه.
هرکاری کنم خوابم نمیبره، یگانه و حرفهاش جلوی چشمم هستن،
"تو حق نداری اینطوری باهام حرف بزنی، پشیمونتون میکنم، هم تو هم فرهاد ع*و*ضی و هم نامیک"
جدیتی که تو کلامش بود، من رو یاد...