Usage for hash tag: دلنوشته_در_وصف_او

ساعت تک رمان

  1. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    ...زده را گرم قدم زد...! به دنبال کسی بودم که بتوانم با او زندگی کنم؛ اما من بخت برگشته، کسی را یافتم که حال، نمی‌تواند بی او زندگی کند. من عاشق چشمان او شدم! آن‌قدر چشمانش قشنگ است! ای معشوق غریبم! خوشا به حال آن شهری که به آسمان شبش خیره می‌شوی! #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara #انجمن_تک_رمان
  2. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    ...غریبم! در این آفاق گسترده در میان هشت میلیارد انسان او تنها یگانه قلب من است تنها کسی که هستی‌اش بانی آرامش خاطرم بود یگانه‌ای که ترش‌رویی‌اش، انگیزه باز ایستادن حیاتم بود با تبسمش، قلبم می‌خندید. من با بند بند تنم و با ذره ذره وجودم، عاشقش شدم! #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara...
  3. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    ...در آب نوازش می‌کند! همین دریاچه خوش‌خیال گاه آرزو می‌کند کاش هیچ‌وقت عاشق نمی‌شد؛ اما قلب گاهی کورکورانه به دنبال رنج است! می‌گویند گاهی برف هم فریاد قلب‌ها را نمی‌شکند! حال اغراق می‌کنم، آری! حتی برف هم فریاد قلب مرا که در وصف اوست، نمی‌شکند! #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara #انجمن_تک_رمان
  4. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    گمانم دیگر امیدی ندارم. کاش بیاید، قلبم ندای از هم پاشیدن می‌دهد. می‌خواهم هنگام سقوطم او تکیه‌گاهم باشد! دلم برای او تنگ است! برای گذشته‌ها دلتنگم؛ همان زمانی‌که برای او دختر شاعری شدم که قافیه تمام بیت‌هایش او بود و شعرهایش در وصف او...! #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara #انجمن_تک_رمان
  5. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    هرروزی که چشمانم را باز می‌کنم به سوی پنجره کوچک اتاقم می‌روم و با چشمانم به جستوجوی آشناترین غریبه‌ام می‌پردازم. آی غریبه! قلب من مهر و محبت را از یاد برده. قلبم نوازش می‌طلبد؛ اما نه هر نوازشی! نوازشی از ج*ن*س او! چه بگویم در وصف نوازش‌های او؟ #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara #انجمن_تک_رمان
  6. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    آن‌روز میان انبوهی از غریبه‌ها، نگاهم به نگاهش گره خورد و من از همه‌چیز و همه‌‌ک.س، جا ماندم! آری! من جا ماندم و خاطرم را به خاطرش سپردم. این درد شیرینی که به آن دچارم را دوست ندارم. حالا که او رفته، همه‌‌جا تاریک است. #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara #انجمن_تک_رمان
  7. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    ...در بازارِ عشق، ج*ن*س فروخته شده پس گرفته نمی‌شود! تنها نشسته‌ام! رو به پنجره، قلم به دست. انتظار می‌کشم تا شاید تو بیایی! اصلا می‌آیی؟ دلتنگت هستم، می‌دانی؟ با قلمم درد و دل می‌کنم. حتی قلم هم از سر لجاجت نمی‌نویسد. هیچ چیز نمی‌نویسد در وصف او...! #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara...
  8. .Ana.

    در حال پیشرفت در وصف او | اثر Soniya و Sara کاربران انجمن تک رمان

    ...دارم'' نفهمید برای چه گریه می‌کنم، حتی خودم هم نمی‌دانستم برای چه گریه می‌کنم؛ فقط می‌خواستم با اشک‌هایم تمام آن آ*غ*و*ش امن و پر مهر را در بَر بگیرم. نمی‌دانم! شاید همه این‌ها از سر دلتنگی بود! دگر قلبم عاجز مانده، که چه بگویم "در وصف او" #دلنوشته_در_وصف_او #اثر_Soniya_Sara #انجمن_تک_رمان
بالا