...پشت سرشم نگاه نکرد
زل زده بودم به صح*نه روبه روم
سریع بابامو برداشتم و راهی بیمارستان شدم
امیدی هست نه؟
نه
نرسیده به بیمارستان تموم کرد
#چندسالبعد
کارلس:
بخاطر یه قرار کاری اومدم آلمان
وقتی رسیدم به مهمونی دهنم از شدت بزرگ بودن سالنش کف کرد
مهمونی نبود در اصل یه قرار کاری بود که با شریکای...