#پارت_دویست_سی_شیش
بس که اون حیوونهای پست کتکش زدن. با دیدن صح*نهی بعدی، دلم هزاران بار از درد توی س*ی*نهام مچاله شد. امیرحسین با نامردی روی شکم سیاوش نشست بود و چاقو رو میخواست توی سمت راست س*ی*نهی سیاوش فرو کنه که سیاوش، دست امیرحسین رو توی هوا گرفت. سیاوش با تموم زوری که توی وجودش داشت، داد...