#گیلدا
ارباب رو دو روزی بود ندیده بودم، بشدت دل تنگ چشماش بودم، خیلی بهش وابسته شده بودم، نفسم رو اه مانند بیرون دادم. با یاد اوری اون روز که توی استخر کلی حرصش دادم دوباره لبخند به لبام امد.نمی فهمم چرا حتی توی این دو روز واسه خوابیدنم توی اتاقش نیومده! دروغ چرا خیلی نگرانش بودم، این دختره هم...