Usage for hash tag: پارت93

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت93 #رها مقابل اینه، شال کرم رنگ را جلو می‌کشم و موهای کثیف و چربم را به زیر روسری می‌فرستم. کل تَنم کثیف است! نجاست، جای به جای بدنم را در بر کشیده. قلبم، کند می‌کوبد و صدای تیک و تیک ساعت، با موزیک کلاسیکی که از مستی در خانه پیچیده، قاطی شده و تنها صدای موجود را تشکیل می‌دهد. به صورتم...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت93 با شنیدن صدای در، چادر گلدار را دور سَرم انداخته بودم و حالا با دمپایی های ابری که روی سرامیک های د*اغ کف حیاط لخ لخ می کند به سمت دَر می روم. دور تا دور حیاط را گل پیچک گرفته و رنگ های متنوع رز در باغچه های کوچک اجری ان دیده می شود. ساعت تقریبا پنج بعد از ظهر است! یعنی چه کسی در این...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیلدا یک هفته بعد.. پاهام رو توی بغلم جمع کردم و چشمای بی حالم رو اروم روی هم گذاشتم، سرم رو روی زانو هام نهادم .دلم گرفته ، دلتنگ گیر دادنا و اخم و تخمای خان زادم،یعنی براش مهمه که من نیستم؟نکنه بلایی سرش بیاد!قلب مریضش چی!ولی من مطمعنم وقتی برم خونه تنبیه سختی در انتظارمه، اروم خانزاده رو پشت...
بالا