Usage for hash tag: پارت91

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت91 اوا، با دو خودش را به من می‌رساند و مستاصل و پر از التماس به چشم های خسته و د*اغ دارم خیره می‌شود. بغضم مردانه عود می‌کند و سَرم سخت و محکم می‌کوبد. چشم های درشت، ناباور و پر از التماس سبز رنگش حال بدم را لجن تر می‌کرد. همان جا، با ب*دن خالی شده، مقابلم زانو می‌زند و به موهایش چنگ...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت91 امروز... امروز روز عجیبیست! شش ماه، درست شش ماه از امدن من به این عمارت می گذرد... شش ماه از دیدن چشم های او می گذرد... شش ماه از شنیدن صدای خنده های او و با او گذشته... امروز، قرار بود من انتخاب کنم! انتخاب کنم نزد صائب باشم یا پدرم و اصلا گزینه ای به نام حامی وجود نداشت... حالا هم...
  3. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت۹۱ #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #شهرزاد همه چیز درهم برهمه، حال روحی داغونم بعد از مرگ رضا به کنار، حضور ازار دهنده ساواش به کنار ،حرف ها و گوشه کنایه های مردم به یه بیوه با شناسنامه سفید به کنار ،دیدن حال پریشون شایا داغونم می کرد .مثل دیونه ها شده و در به در به دنبال یه نشون از گیلداست.من می فهمم دردش چیه! من می فهمم دوباره...
بالا