Usage for hash tag: پارت62

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت62 کنج لَب هایش، کج شده و حالت خندیدنش خیلی خاص است! - من فردا بر‌می‌گردم. بادم خالی می‌شود. پوف عصبی می‌کشم و حینی که چشم هایم را می‌بندم و سرم را به عقب خم می‌کنم، به اسمان دو هوا ی تاریک و روشن خیره می‌شوم: - صدرا منو میکشه اگه عماد بفهمه حلق آویزم می‌کنه، چرا من انقدر صاحب پیدا کردم...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت62 تار به تار مو هایم را نوازش می کند و عمیق می بوید. - امید من، زندگی من... همین گونه بی وقفه قربان صدقه ام می رود. طاقت نمی اورد؛ طاقت نمی اورد و محکم دراغوشم می گیرد. بغض کرده : - بابا قربونت برم مراقب خودت باش. زبانم سنگین و قفل شده. لَب می گزم و با لبخند محوی ریش های جوگندمی کوتاهش را...
  3. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت۶۲ #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
بالا