Usage for hash tag: پارت60

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت60 کمی طول کشیده بود تا قلقلش دستم بیاید اما واقعا حس خوبی داشت! صدرا افسار اسب را کنترل می‌کرد و من دوست داشتم با او بتازم و کمی دور به‌شوم. کمی تنهایی با این رفیق اشنا را دلم می‌خواست. افسار را، با اعتماد کامل از دست صدرا می‌کشم و لبخندی به صورت نگرانش می‌زنم: - مگه تو نمی‌خواستی بری...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت60 چند تقه به دَر میزنم. صدای " بفرمایید " حامی، مجوز وارد شدنم را می دهد. دست هایم، نا مطمئن روی دستگیره می چرخد. چرا مهمان حامی خواسته مرا ببیند؟ نکند سائب است و حامی زیر حرفش زده. دستم را از روی دستگیره بر می دارم و پشت سرم می برم. یک قدم عقب می روم که با برخورد به یزدان سریع قدم برگشته...
  3. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت60 #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
بالا