...و کاملاً شگفتانگیز بود. رو به آنها کرد و گفت:
- و حالا وقتش است تا جلسه آموزشیام را با شما دو نفر شروع کنم.
بطری را بلند کرد، درب آن را باز کرد و پارچهای را از آن بیرون آورد که شکل زیر روی آن نقش بسته بود:
#کتاب_باشگاه_پنج_صبحیها
#رابین_شارما
#مهدی_قراچه_داغی
#ملینا_نامور
#انجمن_تک_رمان