Usage for hash tag: پارت۳۹

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۳۹ رهام با دیدن ما، به طرز خیلی شیکی عینک قرمز مارکش رو از چشمش درآورد و به ما خیره شد. اَی خدا، مگه میشه این ننه مُرده‌ی خوشگل رو دید و ازش به راحتی گذشت؟ خداوکیلی دنیا به همه‌ی ما یه همچین شوهرای پولدارِ خوشتیپِ الاغی بدهکاره. حداقل به من یکی که هست. بِزی با قلدری تمام، دست تو جیب، یه...
  2. mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۳۹ حسی تو دلم می‌گفت نباید حرف برایان رو قبول می‌کردم. با این کار جون ویولت رو به خطر مینداختم، اما سریع فروکشش کردم. تو این چند شب حسی بهم می‌گفت بازم پام رو بزارم جنگل و برم دنبال ویولت؛ ولی دوباره سریع اون حس سرکش رو فروکشش می‌کردم. حسی من رو می‌خواست بکشونه سمت جنگل، اما خودم رو سرگرم...
  3. mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۳۹ صدای اردشیر می‌اومد که می‌گفت: - حالا کی رو می‌خواست براش پیدا کنی؟ عنایت جواب داد: - توام گیر دادی‌ها، کلمه‌ای به اسم خصوصی تو کله‌ات جا نمیشه، دِه اگه می‌خواست توام بدونی... که اردشیر با حرص و تحکم گفت: - عنایت! عنایت بعد کمی مکث پوفی کشید و گفت: - یه نفر به اسم مسعود سعیدی که می‌گفت...
بالا