#پارت_شیش
توی مسیر بیمارستان ساحل همهاش گریه میکرد و با ترس میگفت:
- همهاش تقصیر من بود جانان. کاش قلم پام میشکست و نمیرفتیم به این مهمونی لعنتی.
با حرف ساحل سعی داشتم لرزش صدام رو پنهون کنم و با لحن آرومی گفتم:
- ساحل آروم باش لطفاً.
ساحل در حالیکه اشکهاش رو پاک میکرد به سمتم برگشت و...