...میریزند.
امیرسام روی دو زانو خم میشود و از فاصلهی نسبتاً ن*زد*یک*ی نگاهش میکند. انگاری از دیدن آوار بودن او و اینطور عاجز بودنش، ل*ذت میبرد!
و تکخندش زیادی ع*و*ضیگونه است وقتی که برای فرد پشت خط میگوید:
- اگه بندهی خدا بخواد، خیر هم میشه انشالله...
#صبا_نصیری
#رمان_تیامو
#انجمن_تک_رمان