#پارت۱۲۴
بازوهام رو توی دستهاش گرفت و محکم فشارشون داد. معلوم بود خیلی داره جلوی خودش رو و عصبانیتش رو میگیره. با دندونهای کلید شده گفت:
- چرا اینکار رو کردی و خودت رو درگیر کردی؟
صداش کمکم داشت اوج میگرفت:
- میدونی اگه به موقع نمیرسیدم چه اتفاقی میافتاد؟
سر در گریبان فرو بردم و...