#پست_شصت
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
سری تکان دادم و با تلخندی که زیرصدای بغض به خود گرفت ادامه دادم:
- بله. درست حدس زدی. من بودم... من... منی که برای تو با مادرم ق*مار کردم! قماری که شد راز هفت سالهی من از تو و هر شبانهروز زجر و درد کشیدن.
رازی که باید یکروز با او در میان...