" تاپیک جامع طنز "

[hawk]

رفته بودم مجلس عقد یکی از رفقام ،
خانواده ی داماد میگفتن :
نون و پنیر آوردیم ؛ دخترتونو بردیم …!
خانواده ی عروس با خوشحالی میگفتن :
نون و پنیر ارزونی تون ؛ ترشی چپوندیم بهتون

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم
یه پیرزنه اومد گفت: خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من
گفتم : مادر جان غذا تموم شده
گفت : خدا بزنه تو کمرت و رفت…

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

به مامان بزرگم می گم یه جمله خبری بگو، می گه: نوه م خنگه.
می گم سوالی بگو، می گه نوه م خنگ بود و من نمی دونستم؟
می گم امری بگو، می گه خنگیتو تابلو نکن!
می گم میشه خنگ توشون نباشه؟ میگه اونوقت میشه نوه یکی دیگه نه نوه من

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

مادره خطاب به پسرش: نیوتن رو میشناسی ؟
پسره :نه کی هست؟
مادره : اگه به درسات بیشتر توجه میکردی میشناختیش !
پسره: خیلی خوب ، پارمیدا رو میشناسی ؟
مادر : نه !!!
پسره : اگه به شوهرت بیشتر توجه میکردی میشناختیش !

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

شماهم وقتی شبا یهو از خواب بیدار میشید گوشیتونو با یه چشم چک میکنید!؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

یه روز کتابمو دادم به دوستم از صفه ۷۸ میشه فهمید شام قرمه سبزی داشتن
از صفه ۱۰۴ هم میشه فهمید بعدشم انار کوفت کرده !

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

توی دوره و زمونه ایی که یه پسر ۱۶ ساله با ۴۰ کیلو وزن و یه ماشین شاسی بلند
میشه مرد رویاها ما همون نامرد باشیم بهتره !

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

مامانم بهم زنگ زده
من : جانم؟
مامانم : جانم نیست منم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

الان تو ماهی از سال هستیم که پدرا وقتـی نصف شب بیدار میشن؛
نه کولر روشنه نه بخاری که خاموش کنن، میرن پنجره رو میبندن2013

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[hawk]

اینکه توقع داشته باشی چون آدمِ خوبی هستی
دنیا باهات خوب رفتار کنه
مثل اینه که از یه گاو توقع داشته باشی کـــه چون گیاهخواری،بهت حمله نکنه !

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان