" تاپیک جامع طنز "

  • نویسنده موضوع queen lovely
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 480
  • بازدیدها 14K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻫﺮ ﻭﺭﻕ ﺍﺯ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎﻡ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯿﺮﺳﻢ
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﻠﺎﺱ ﺳﻮﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺻﺪ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﺗﻮ ﺍﻭﺝ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ!
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
زن به شوهرش میگه: تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند؛ به نظر تو این بی‌انصافی نیست؟!
شوهره میگه: نه اگه زن خوبی ‌باشه ‌می‌ارزه!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻪ،
ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺷﺐ ﻭﻟﻨﺘﺎﯾﻦ،
ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ،
شب تولد،
شب سالگرد ازدواج،
و ﺍﯾﻦ قبیل ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﯾﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺷﺐ، ﻓﻘﻂ ﺷﺐ جمعه!!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮﺕ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﺑﺎﻫﺎﺵ ﺧﻮﺑﯽ، ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮔﺮﮒ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺭﻩ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺍﻭﻧﻮ نمی‌خوﺭﯼ!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
مژده به آقایان:
پژو 405 بدون ایربگ، بدون کمربند ایمنی، آمادۀ آتش‌سوزی بدون دلیل! دوگانه سوز و پا به انفجار، بهترین هدیه برای همسر دلبندتان!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد؛
آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین!!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
مرد موفق، مردی‌ست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می‌کند.
یک زن موفق، زنی‌ست که بتواند چنینن مردی را پیدا کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
زن به شوهر: می‌خوام یه حقیقتی رو بهت بگم، من یه ماهه که حاملم!
مرد: خودت از پنجره می‌پری بیرون یا من بندازمت؟
زن: چرا اونوقت؟
مرد: واسه اینکه منم می‌خوام یه حقیقتی رو بگم!
زن: چه حقیقتی؟
مرد: من ۴ سال پیش رفتم دکتر و برای همیشه خودم رو تعطیل کردم!
در اینجا زن می‌رود و خود را بسیار مسالمت آمیز از پنجره به بیرون پرت می‌کند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
دختری با مادرش در رختخواب
درددل می کرد با چشمی پر آب
گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟
روی دستت باد کردم مادرم!
.
ادامه مطلب رو از دست ندید
سن من از بیست وشش افزون شد
دل میان س*ی*نه غرق خون شد
هیچ کس مجنون این لیلا نشد
شوهری از بهر من پیدا نشد
غم میان س*ی*نه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته!
مادرش چون حرف دختش را شنفت
خنده بر ل*ب آمدش آهسته گفت:
دخترم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن
این همه شوهر یکی را تور کن!
گفت دختر مادر محبوب من!
ای رفیق مهربان و خوب من!
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و با وقارم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر یک پسر
مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با سعیدویاسر وایضا صفر
با سه تاشان رفته بودم سینما
بگذریم از مابقی ماجرا!
یک سری هم صحبت صادق شدم
او خرم کرد آخرش عاشق شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید
مصطفای حاج علی اصغر شله
یک زمانی عاشق من شد،بله
بعد جعفر یار من عباس بود
البته وسواسی وحساس بود
بعد ازآن وسواسی پر ادعا
شد رفیقم خان داداش المیرا
بعد او هم عاشق مانی شدم
بعد مانی عاشق هانی شدم
بعدهانی عاشق نادر شدم
بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد میان حرف او
گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!
گرچه من هم در زمان دختری
روز و شب بودم به فکر شوهری
لیک جز آن که تو را باشد پدر
دل نمی دادم به هرکس اینقدر
خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی
واقعا که پوز مادر را زدی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h
بالا