بشر در طی سالیانی که در روی کره زمین است پیوسته درگیر مسائلی شده که هیچ توجیه علمی برای آن نداشته و از درک ان عاجز بوده . این مسائل همان ماورا الطبیعه (فرا گیتی) است. خیلی از این مسائل با پیشرفت علم بشر به مسائل طبیعی بدل شده اما خیل عظیمی از سوالهای بی جواب دیگر باقی مانده که همچنان در لیست ماورالطبیعه جای دارد.
جهان ما یک جهان زیبا و پر رمز وراز است.
متاسفانه در کشور ما بدلیل وجود خرافات همیشه سوالهای بی جوابمان رنگ ترس میگیرد و پیوسته بدلیل عدم وجود دانشمندان ب*ر*جسته در داخل کشور مجبور هستیم بنشینیم و نظاره کنیم که بلاخره کشورهای جهان اول چه جوابی برای این مجموعه سوالها میابند و متاسفانه در اینباره هم مصرف کننده ایم.
اما هنوز امیدی هست . که حداقل بتوانیم سوالهای خوب طرح کنیم و تحلیلهای مناسب از مسائل داشته باشیم .نهایتا تعریف ما از ماورالطبیعه آن چیزی است که فعلا توجیح علمی ندارد و ما با بررسی آن سعی میکنیم به توجیه علمی بپردازیم.
ما در پورتال آسمونی سعی نموده ایم با ایجاد بخش مستقل با نام فرا گیتی به بررسی موضوعات از این دست بپردازیم.
تفاوت ماورا الطبیعه و مابعد الطبیعه
مابعدالطبیعه معادل کلمه متافیزیک است و به پدیده هایی خارج از بعد و جهان فیزیکی اطلاق می شود. اما ماوراالطبیعه معادل کلمه پارانرمال است و به پدیده هایی که از سطح عادی و طبیعی خارج شوند، گفته می شود.
بسیاری از پدیده های متافیزیکی برای انسانها غیرطبیعی است و در پارانرمال هم قرار می گیرد. بسیاری از پدیده های پارانرمال هم علت غیرفیزیکی دارند و در متافیزیک قرار می گیرند.
آن پدیده هایی هم که در هر دو دسته قرار می گیرند یکی از جنبه های آن بیشتر به چشم می خورد. بطور مثال ارتباط با ارواح و اجنه با این که در متافیزیک هم هست اما جنبه پارانرمالی آن قویتر است و اغلب در دسته پارانرمال آن را بررسی می کنند. در عوض پدیده چشم سوم بیشتر در متافیزیک بررسی می شود.
ماوراء الطبیعه یعنی آنچه در ورای طبیعت است؛ که منظور از طبیعت، عالم ماده و منظور از ماورای آن، عالم غیر مادی یعنی عالم مجردات است. اگر می خواهید در مورد ماوراءالطبیعه بیشتر بدانید این مقاله آسمونی را تا پایان مطالعه کنید چرا که اطلاعات جامع و کاملی در همین مورد برای شما عزیزان تهیه کرده ایم که در ادامه می خوانید:
ماوراء الطبیعه را در متون اسلامی عالم غیب گفته اند. عالم غیب نیز همان عالمی است که از نگاه حسی ما پوشیده است. که می توانیم با عقل، نشانه هایی از آن بیابیم و با استفاده از وحی، جزئیات آن را به دست آوریم.
اما یک کاربرد غلط نیز برای لفظ “ماوراء الطبیعه” به وجود آمده است که آن را معادل “مابعدالطبیعه” گرفته اند. توضیح این اشتباه از بیان شهید مطهری این گونه است:
« در تاریخ فلسفه از مؤلّفات ارسطو اینطور یاد مى شود که وى در جمیع علوم آن زمان (قرن چهارم قبل از میلاد) به استثناى ریاضیات، کتاب تألیف کرده و مجموعه تألیفات وى دائره المعارفى را تشکیل مى داده … و چون فلسفه اولى به حسب ترتیب تألیفى بعد از طبیعیات ذکر شده بود و از طرف مؤلف نام و عنوان خاصى به آن داده نشده بود بعدها متافیزیک (ما بعد الطبیعه) نامیده شد، یعنى قسمت بعد از طبیعیات، و کم کم به مرور زمان به واسطه غلط مترجمین، کلمه «متافیزیک» به معناى ماوراء الطبیعه و علم مجردات تفسیر شد … هر چند این غلط ابتدا یک غلط لفظى به نظر مىرسد لکن این غلط لفظى منشأ غلطهاى معنوى بسیارى شده است.»
یعنی نباید ماوراء الطبیعه (عالم غیب) را مرادف مابعدالطبیعه اخذ کنیم. چون بحث مابعدالطبیعه، به بحث فلسفی گفته می شود و بحث فلسفی منحصر در غیب و مجردات نیست. به عنوان نمونه یکی از مباحث اصلی فلسفه، بحث از علت و معلول است که این بحث عالم ماده را نیز شامل می شود.
کلمـهی متافیزیکـاس از دو بخش (متا) بهمعنای (تغییر)و (فیزیکاس) بهمعنـای طبیعت تشـکیل شدهاست.
متافیزیک از ریشهی (متافیزیکاس) که یک کلمهی یونانی میباشد، گرفته شده است. کلمـهی متافیزیکـاس از دو بخش (متا) بهمعنای (تغییر)و (فیزیکاس) بهمعنـای طبیعت تشـکیل شدهاست. برخی نیز متافیزیک را از ریشهی یونانی (متاتافوسیکا) دانستهاند که با حذف حرف اضافه (تا) و تبدیل (فوسیکا) به (فیزیک) بهصورت متافیزیک درآمده است.
تلهپاتی: که عبارت است از ارتباط بین دو یا چند نفر بدون استفاده از حواس پنجگانه و با استفاده از نیروی فکر.
سفر روح: که عبارت است از خروج اختیاری روح از ب*دن و بازگشت اختیاری آن به ب*دن.
سایکومتری: که عبارت است از سنجش و استخراج خاطرات ثبت شده در اشیاء بیجان.
هاله شناسی: که عبارت است از بررسی انرژیهای لطیف و ظریف اطراف ب*دن انسان که منشاء آن جسم، روان و روح بوده و با حواس پنجگانه قابل احساس و ادراک نمیباشد و همچنین چگونگی انتقال و تبادل این انرژیها بین افراد(ارسال و دریافت آن).
متافیزیک از ریشهی (متافیزیکاس) که یک کلمهی یونانی میباشد، گرفته شده است. کلمـهی متافیزیکـاس از دو بخش (متا) بهمعنای (تغییر)و (فیزیکاس) بهمعنـای طبیعت تشـکیل شدهاست. برخی نیز متافیزیک را از ریشهی یونانی (متاتافوسیکا) دانستهاند که با حذف حرف اضافه (تا) و تبدیل (فوسیکا) به (فیزیک) بهصورت متافیزیک درآمده است.
در حال حاضر لغت متافیزیک از پیشوند «متا» بهمعنای وراء، فرا، ماوراء، بعد و پشـت و کلمـهی «فیزیـک» بهمعنـای طبیعـت تشـکیل شده است. منظور از طبیعت، دنیایی است که در حال حاضر، در آن زندگی کرده، آن را احسـاس و ادراک مینماییم. پس متافیزیک بهمعنای ماوراءالطبیعه، مابعدالطبیعه و یا فوقطبیعت است و شامل بخـشهـایی از جهان بیکران هستی و موجوداتی میشود، که از حوزهی ادراک حـواس پنجگانهی ظاهری ما خارج است.
بنابه گفتهی مورّخان، لفظ متافیزیک، نخست بهصورت نامی برای یکی از کتابهای ارسطو بهکار رفته بود، که از نظر ترتیب بعد از کتاب (طبیعت) قرار داشته، از طرف مؤلف، نام و عنوان خاصی به آن داده نشده بود، که بعدها به آن کتاب، عنوان (بعد از طبیعیات) داده شد. این کتاب از مباحث کلّی وجود بحث میکرده است، مباحثی که در علوم اسلامی به امور عامه معروف شده، بعضی از فلاسفهی اسلامی، نام (ماقبلالطبیعه) را نیز برای آن مناسب دانستهاند.
در بعضی از منابع، متافیزیک نام مجموعهای از مسائل عقلـی- نظـری اسـت، که بخشـی از فلسـفهی به اصـطلاح عـامّ را تشـکیل میداده است. چنانکه امروز گاهی واژهی فلسفه به آنها اختصاص داده میشود و یکی از اصطلاحات جدید فلسفه مساوی با متافیزیک میباشد، که کوشش میکند، تا طبیعت اساسی هر واقعیّتی، چه قابل رؤیـت و چه غیر قابل رؤیت را درک کند.
(دانشکدهی متافیزیک کیآرا) در استرالیا، متافیزیک را (رفتن به ورای مادّه) توصیف کرده است. (دانشکدهی مطالعات متافیزیک)، متافیزیک را علم (بودن) میداند، همچنین معتقد است که متافیزیک علم یا فلسفهای است که ذات، علل اولیّه و یا قوانین حاکم بر تمام مخلوقات را بهطور سازمان یافته بررسی میکند؛ بررسی حقیقت و ذات جهان نیز در همین مقوله قرار میگیرد. در تعریف این دانشکده، متافیزیک، رفتن به ورای حواسّ پنجگانه آمده است. همچنین آمده است که متافیزیک راهی است که زندگی را در سطوح روحی، روانی، ذهنی و فیزیکی تشریح میکند.
(دانشکدهی خداشناسی متافیزیکی) درآمریکا، بررسی (علل اولیهی هستی و دانش) را متافیزیک میداند. پژوهشگران این دانشکده معتقدند، متافیزیک درصدد توضیح ذات «بودن» و مبداء و ساختار جهان است. همچنین متافیزیک اتّحاد ویژگیهای روحی، ذهنی و فیزیکی را مدّ نظر دارد.
دکتر لاکلان هایندز متافیزیک را شامل آنچه که ماورای طبیعت قابل دید است، میداند. به تعبیر ابنسینا، متافیزیک مجموعهای از حکمت ماقبلالطبیعه و مابعدالطبیعه است، که ابعاد غیر فیزیکی و ماورائی انسان را نیز شامل میشود، که با حواسّ معمولی قابل احساس نمیباشد، ولی با حواسّ برتر میتوان آن را ادراک کرد.
ارسطو معتقد است که متافیزیک به اندیشه در مورد (اکثر مسائل اساسی وجود) میپردازد. حکیمان مسلمان نیز همین مفهوم را با تعـابیر دیگری بیان داشتهاند. آنان معتقدند که موضوع متافیزیـک (وجود) است. ویلیام جیمز، متافیزیک را جهد بلیغ و سعی وافر در طریق تفکّر واضح میداند. ریچارد تیلور در کتاب (مابعدالطبیعه) خود، متافیزیک را اندیشیدن دربارهی اساسیترین مسائل وجود بدون تحکّم بیان میکند. برتراندراسل متافیزیک را کوشش برای شناختن کل عالم از راه تفکر میداند.
در متون و منابع (دانشگاه بینالمللی متافیزیـک)، (دانشـگاه اطلاعات متافیزیک)، (دانشگاه مطالعات ماورایی) و (دانشگاه ایالتی متافیزیک) نیز تعاریفی مشابه آنچه ذکر گردید، از متافیزیک آمده است. «انجمن جهانی متافیزیک)، (انجمن متافیزیک دنیا)، (جامعهی بینالمللی متافیزیک)،(انجمن تحقیقات متافیزیک)، (انجمن دکترهای متافیزیک»، (آکادمی متافیزیک) و (آکادمی بینالمللی آگاهی) نیز تعاریف مشابهی از متافیزیک ارائه کردهاند. حکیمان مابعدالطبیعی از جمله افلاطون، فارابی، ملاصدرا، آگوستین، لایبنیتز و سایرین نیز تعاریف نزدیک به مضامین فوقالذکر دارند. دکتر شالکو و دکتر باتلر نیز همین مفاهیم را با بیان دیگـری ابراز داشتهاند. بسیاری از استادان و پژوهشـگران معاصـر نیز بر همـین عقیدهاند.
متافیزیک به تعبیر ابنسینا مجموعهای از حکمت ماقبلالطبیعه و مابعدالطبیعه میباشد، همچنین ابعاد فرافیزیکی و ماورائی انسان را نیز شامل میشود، که با حواس پنجگانه قابل احساس نمیباشد، ولی با حواس برتر میتوان آن را ادراک کرد. به عبارت دیگر متافیزیک به مجموعه مقولات غیر قابل ادراک با حواس ظاهری گفته میشود. در برخی منابع، متافیزیک به معنی ”رفتن به ماورای فیزیک“ آمده است؛ فیزیک نیز عبارت است از پدیدههایی که با حواس پنجگانه در حالت عادی احساس میشود، پس برای درک متافیزیک باید از حواس برتر بهره گرفت.
قرارگرفتن در مسیر متافیزیک، نقطه عطفی بوده که امید است به شناخت خود و معرفت خداوند عزّوجل منتهی گردد (انشاءالله)، که این امر مهـمّ (خداشناسی) نیز از جمله اهداف خلقت انسان به شمار میرود (الله اعلم). همچنین میتوان امید داشت که آشنایی با متافیزیک، در رسیدن به سایر اهداف خلقت انسان (عبادت و آزمایش) مؤثر واقع گردد. متافیزیک میتواند بعنوان ابزار و وسیلهای برای پیشرفت در امور تحصیلی، شغلی، خانوادگی و … مورد استفاده قرار گیرد. برخی افراد نیز به دلیل حـسّ ماجراجویی، کنجکاوی، حقیقتجویی و یا برای تفریح و سرگرمی به سراغ متافیزیک میآیند؛ جوانان به دلیل عطش زیادی که برای دستیابی به ناشناختهها دارند، مشتاق این مقوله میباشند. برخی بزرگان نیز از متافیزیک بهعنوان یک نیاز فطری یاد کردهاند.
امروزه در سراسر دنیا متافیزیک بهعنوان یک رشتهی علمی دانشگاهی مورد توجـّه قرار گرفته است و در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است، تا جایی که دانشگاهها و دانشکدههای اختصاصی برای ارائه آموزشهای کلاسیک و رسمی متافیزیک در مقاطع تحصیلی مختلف شکل گرفته است. برخی از این مراکز تا مقطع تحصیلی دکترای تخصصی (Ph.D) دانشجو میپذیرند. در همین راستا میتوان موارد زیر را بهعنوان نمونه ذکر کرد : دانشگاه بینالمللی متافیزیک، دانشکدهی متافیزیک کیآرا، دانشکدهی مطالعات متافیزیک، دانشکدهی متافیزیک کامپوس، دانشکدهی خداشناسی متافیزیک. همچنین صدها مرکز، مؤسسه، آزمایشگاه و مدرسهی تخصصی در زمینهی متافیزیک فعالیت دارند که ذکر نام آنها در اینجا ممکن نیست.
امروزه در دنیای جدید و عصر علم و تکنولوژی، متافیزیک یکی از مسائل مورد توجه بسیاری از افراد در سراسر جهان است. در ایران اسلامی نیز مشاهده میشود که افراد، بخصوص جوانان به آن توجه دارند، استقبال فراوان از کتابهایی که در این زمینه منتشر میشود و یا سمینارهایی که در این مقوله برگزار میگردد، مبین آن است. همچنین استقبال قابل توجه از جلسات خصوصی که در این ارتباط تشکیل میگردد، نیز تأیید کننده این امر مهم میباشد، حجم اطلاعات موجود بر روی شبکه جهانی اینترنت پیرامون متافیزیک و علوم مرتبط با آن نیز مبین دیگر این مطلب میباشد.
جهان ما یک جهان زیبا و پر رمز وراز است.
متاسفانه در کشور ما بدلیل وجود خرافات همیشه سوالهای بی جوابمان رنگ ترس میگیرد و پیوسته بدلیل عدم وجود دانشمندان ب*ر*جسته در داخل کشور مجبور هستیم بنشینیم و نظاره کنیم که بلاخره کشورهای جهان اول چه جوابی برای این مجموعه سوالها میابند و متاسفانه در اینباره هم مصرف کننده ایم.
اما هنوز امیدی هست . که حداقل بتوانیم سوالهای خوب طرح کنیم و تحلیلهای مناسب از مسائل داشته باشیم .نهایتا تعریف ما از ماورالطبیعه آن چیزی است که فعلا توجیح علمی ندارد و ما با بررسی آن سعی میکنیم به توجیه علمی بپردازیم.
ما در پورتال آسمونی سعی نموده ایم با ایجاد بخش مستقل با نام فرا گیتی به بررسی موضوعات از این دست بپردازیم.
تفاوت ماورا الطبیعه و مابعد الطبیعه
مابعدالطبیعه معادل کلمه متافیزیک است و به پدیده هایی خارج از بعد و جهان فیزیکی اطلاق می شود. اما ماوراالطبیعه معادل کلمه پارانرمال است و به پدیده هایی که از سطح عادی و طبیعی خارج شوند، گفته می شود.
بسیاری از پدیده های متافیزیکی برای انسانها غیرطبیعی است و در پارانرمال هم قرار می گیرد. بسیاری از پدیده های پارانرمال هم علت غیرفیزیکی دارند و در متافیزیک قرار می گیرند.
آن پدیده هایی هم که در هر دو دسته قرار می گیرند یکی از جنبه های آن بیشتر به چشم می خورد. بطور مثال ارتباط با ارواح و اجنه با این که در متافیزیک هم هست اما جنبه پارانرمالی آن قویتر است و اغلب در دسته پارانرمال آن را بررسی می کنند. در عوض پدیده چشم سوم بیشتر در متافیزیک بررسی می شود.
ماوراء الطبیعه یعنی آنچه در ورای طبیعت است؛ که منظور از طبیعت، عالم ماده و منظور از ماورای آن، عالم غیر مادی یعنی عالم مجردات است. اگر می خواهید در مورد ماوراءالطبیعه بیشتر بدانید این مقاله آسمونی را تا پایان مطالعه کنید چرا که اطلاعات جامع و کاملی در همین مورد برای شما عزیزان تهیه کرده ایم که در ادامه می خوانید:
ماوراء الطبیعه را در متون اسلامی عالم غیب گفته اند. عالم غیب نیز همان عالمی است که از نگاه حسی ما پوشیده است. که می توانیم با عقل، نشانه هایی از آن بیابیم و با استفاده از وحی، جزئیات آن را به دست آوریم.
اما یک کاربرد غلط نیز برای لفظ “ماوراء الطبیعه” به وجود آمده است که آن را معادل “مابعدالطبیعه” گرفته اند. توضیح این اشتباه از بیان شهید مطهری این گونه است:
« در تاریخ فلسفه از مؤلّفات ارسطو اینطور یاد مى شود که وى در جمیع علوم آن زمان (قرن چهارم قبل از میلاد) به استثناى ریاضیات، کتاب تألیف کرده و مجموعه تألیفات وى دائره المعارفى را تشکیل مى داده … و چون فلسفه اولى به حسب ترتیب تألیفى بعد از طبیعیات ذکر شده بود و از طرف مؤلف نام و عنوان خاصى به آن داده نشده بود بعدها متافیزیک (ما بعد الطبیعه) نامیده شد، یعنى قسمت بعد از طبیعیات، و کم کم به مرور زمان به واسطه غلط مترجمین، کلمه «متافیزیک» به معناى ماوراء الطبیعه و علم مجردات تفسیر شد … هر چند این غلط ابتدا یک غلط لفظى به نظر مىرسد لکن این غلط لفظى منشأ غلطهاى معنوى بسیارى شده است.»
یعنی نباید ماوراء الطبیعه (عالم غیب) را مرادف مابعدالطبیعه اخذ کنیم. چون بحث مابعدالطبیعه، به بحث فلسفی گفته می شود و بحث فلسفی منحصر در غیب و مجردات نیست. به عنوان نمونه یکی از مباحث اصلی فلسفه، بحث از علت و معلول است که این بحث عالم ماده را نیز شامل می شود.
کلمـهی متافیزیکـاس از دو بخش (متا) بهمعنای (تغییر)و (فیزیکاس) بهمعنـای طبیعت تشـکیل شدهاست.
متافیزیک از ریشهی (متافیزیکاس) که یک کلمهی یونانی میباشد، گرفته شده است. کلمـهی متافیزیکـاس از دو بخش (متا) بهمعنای (تغییر)و (فیزیکاس) بهمعنـای طبیعت تشـکیل شدهاست. برخی نیز متافیزیک را از ریشهی یونانی (متاتافوسیکا) دانستهاند که با حذف حرف اضافه (تا) و تبدیل (فوسیکا) به (فیزیک) بهصورت متافیزیک درآمده است.
تلهپاتی: که عبارت است از ارتباط بین دو یا چند نفر بدون استفاده از حواس پنجگانه و با استفاده از نیروی فکر.
سفر روح: که عبارت است از خروج اختیاری روح از ب*دن و بازگشت اختیاری آن به ب*دن.
سایکومتری: که عبارت است از سنجش و استخراج خاطرات ثبت شده در اشیاء بیجان.
هاله شناسی: که عبارت است از بررسی انرژیهای لطیف و ظریف اطراف ب*دن انسان که منشاء آن جسم، روان و روح بوده و با حواس پنجگانه قابل احساس و ادراک نمیباشد و همچنین چگونگی انتقال و تبادل این انرژیها بین افراد(ارسال و دریافت آن).
متافیزیک از ریشهی (متافیزیکاس) که یک کلمهی یونانی میباشد، گرفته شده است. کلمـهی متافیزیکـاس از دو بخش (متا) بهمعنای (تغییر)و (فیزیکاس) بهمعنـای طبیعت تشـکیل شدهاست. برخی نیز متافیزیک را از ریشهی یونانی (متاتافوسیکا) دانستهاند که با حذف حرف اضافه (تا) و تبدیل (فوسیکا) به (فیزیک) بهصورت متافیزیک درآمده است.
در حال حاضر لغت متافیزیک از پیشوند «متا» بهمعنای وراء، فرا، ماوراء، بعد و پشـت و کلمـهی «فیزیـک» بهمعنـای طبیعـت تشـکیل شده است. منظور از طبیعت، دنیایی است که در حال حاضر، در آن زندگی کرده، آن را احسـاس و ادراک مینماییم. پس متافیزیک بهمعنای ماوراءالطبیعه، مابعدالطبیعه و یا فوقطبیعت است و شامل بخـشهـایی از جهان بیکران هستی و موجوداتی میشود، که از حوزهی ادراک حـواس پنجگانهی ظاهری ما خارج است.
بنابه گفتهی مورّخان، لفظ متافیزیک، نخست بهصورت نامی برای یکی از کتابهای ارسطو بهکار رفته بود، که از نظر ترتیب بعد از کتاب (طبیعت) قرار داشته، از طرف مؤلف، نام و عنوان خاصی به آن داده نشده بود، که بعدها به آن کتاب، عنوان (بعد از طبیعیات) داده شد. این کتاب از مباحث کلّی وجود بحث میکرده است، مباحثی که در علوم اسلامی به امور عامه معروف شده، بعضی از فلاسفهی اسلامی، نام (ماقبلالطبیعه) را نیز برای آن مناسب دانستهاند.
در بعضی از منابع، متافیزیک نام مجموعهای از مسائل عقلـی- نظـری اسـت، که بخشـی از فلسـفهی به اصـطلاح عـامّ را تشـکیل میداده است. چنانکه امروز گاهی واژهی فلسفه به آنها اختصاص داده میشود و یکی از اصطلاحات جدید فلسفه مساوی با متافیزیک میباشد، که کوشش میکند، تا طبیعت اساسی هر واقعیّتی، چه قابل رؤیـت و چه غیر قابل رؤیت را درک کند.
(دانشکدهی متافیزیک کیآرا) در استرالیا، متافیزیک را (رفتن به ورای مادّه) توصیف کرده است. (دانشکدهی مطالعات متافیزیک)، متافیزیک را علم (بودن) میداند، همچنین معتقد است که متافیزیک علم یا فلسفهای است که ذات، علل اولیّه و یا قوانین حاکم بر تمام مخلوقات را بهطور سازمان یافته بررسی میکند؛ بررسی حقیقت و ذات جهان نیز در همین مقوله قرار میگیرد. در تعریف این دانشکده، متافیزیک، رفتن به ورای حواسّ پنجگانه آمده است. همچنین آمده است که متافیزیک راهی است که زندگی را در سطوح روحی، روانی، ذهنی و فیزیکی تشریح میکند.
(دانشکدهی خداشناسی متافیزیکی) درآمریکا، بررسی (علل اولیهی هستی و دانش) را متافیزیک میداند. پژوهشگران این دانشکده معتقدند، متافیزیک درصدد توضیح ذات «بودن» و مبداء و ساختار جهان است. همچنین متافیزیک اتّحاد ویژگیهای روحی، ذهنی و فیزیکی را مدّ نظر دارد.
دکتر لاکلان هایندز متافیزیک را شامل آنچه که ماورای طبیعت قابل دید است، میداند. به تعبیر ابنسینا، متافیزیک مجموعهای از حکمت ماقبلالطبیعه و مابعدالطبیعه است، که ابعاد غیر فیزیکی و ماورائی انسان را نیز شامل میشود، که با حواسّ معمولی قابل احساس نمیباشد، ولی با حواسّ برتر میتوان آن را ادراک کرد.
ارسطو معتقد است که متافیزیک به اندیشه در مورد (اکثر مسائل اساسی وجود) میپردازد. حکیمان مسلمان نیز همین مفهوم را با تعـابیر دیگری بیان داشتهاند. آنان معتقدند که موضوع متافیزیـک (وجود) است. ویلیام جیمز، متافیزیک را جهد بلیغ و سعی وافر در طریق تفکّر واضح میداند. ریچارد تیلور در کتاب (مابعدالطبیعه) خود، متافیزیک را اندیشیدن دربارهی اساسیترین مسائل وجود بدون تحکّم بیان میکند. برتراندراسل متافیزیک را کوشش برای شناختن کل عالم از راه تفکر میداند.
در متون و منابع (دانشگاه بینالمللی متافیزیـک)، (دانشـگاه اطلاعات متافیزیک)، (دانشگاه مطالعات ماورایی) و (دانشگاه ایالتی متافیزیک) نیز تعاریفی مشابه آنچه ذکر گردید، از متافیزیک آمده است. «انجمن جهانی متافیزیک)، (انجمن متافیزیک دنیا)، (جامعهی بینالمللی متافیزیک)،(انجمن تحقیقات متافیزیک)، (انجمن دکترهای متافیزیک»، (آکادمی متافیزیک) و (آکادمی بینالمللی آگاهی) نیز تعاریف مشابهی از متافیزیک ارائه کردهاند. حکیمان مابعدالطبیعی از جمله افلاطون، فارابی، ملاصدرا، آگوستین، لایبنیتز و سایرین نیز تعاریف نزدیک به مضامین فوقالذکر دارند. دکتر شالکو و دکتر باتلر نیز همین مفاهیم را با بیان دیگـری ابراز داشتهاند. بسیاری از استادان و پژوهشـگران معاصـر نیز بر همـین عقیدهاند.
متافیزیک به تعبیر ابنسینا مجموعهای از حکمت ماقبلالطبیعه و مابعدالطبیعه میباشد، همچنین ابعاد فرافیزیکی و ماورائی انسان را نیز شامل میشود، که با حواس پنجگانه قابل احساس نمیباشد، ولی با حواس برتر میتوان آن را ادراک کرد. به عبارت دیگر متافیزیک به مجموعه مقولات غیر قابل ادراک با حواس ظاهری گفته میشود. در برخی منابع، متافیزیک به معنی ”رفتن به ماورای فیزیک“ آمده است؛ فیزیک نیز عبارت است از پدیدههایی که با حواس پنجگانه در حالت عادی احساس میشود، پس برای درک متافیزیک باید از حواس برتر بهره گرفت.
قرارگرفتن در مسیر متافیزیک، نقطه عطفی بوده که امید است به شناخت خود و معرفت خداوند عزّوجل منتهی گردد (انشاءالله)، که این امر مهـمّ (خداشناسی) نیز از جمله اهداف خلقت انسان به شمار میرود (الله اعلم). همچنین میتوان امید داشت که آشنایی با متافیزیک، در رسیدن به سایر اهداف خلقت انسان (عبادت و آزمایش) مؤثر واقع گردد. متافیزیک میتواند بعنوان ابزار و وسیلهای برای پیشرفت در امور تحصیلی، شغلی، خانوادگی و … مورد استفاده قرار گیرد. برخی افراد نیز به دلیل حـسّ ماجراجویی، کنجکاوی، حقیقتجویی و یا برای تفریح و سرگرمی به سراغ متافیزیک میآیند؛ جوانان به دلیل عطش زیادی که برای دستیابی به ناشناختهها دارند، مشتاق این مقوله میباشند. برخی بزرگان نیز از متافیزیک بهعنوان یک نیاز فطری یاد کردهاند.
امروزه در سراسر دنیا متافیزیک بهعنوان یک رشتهی علمی دانشگاهی مورد توجـّه قرار گرفته است و در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است، تا جایی که دانشگاهها و دانشکدههای اختصاصی برای ارائه آموزشهای کلاسیک و رسمی متافیزیک در مقاطع تحصیلی مختلف شکل گرفته است. برخی از این مراکز تا مقطع تحصیلی دکترای تخصصی (Ph.D) دانشجو میپذیرند. در همین راستا میتوان موارد زیر را بهعنوان نمونه ذکر کرد : دانشگاه بینالمللی متافیزیک، دانشکدهی متافیزیک کیآرا، دانشکدهی مطالعات متافیزیک، دانشکدهی متافیزیک کامپوس، دانشکدهی خداشناسی متافیزیک. همچنین صدها مرکز، مؤسسه، آزمایشگاه و مدرسهی تخصصی در زمینهی متافیزیک فعالیت دارند که ذکر نام آنها در اینجا ممکن نیست.
امروزه در دنیای جدید و عصر علم و تکنولوژی، متافیزیک یکی از مسائل مورد توجه بسیاری از افراد در سراسر جهان است. در ایران اسلامی نیز مشاهده میشود که افراد، بخصوص جوانان به آن توجه دارند، استقبال فراوان از کتابهایی که در این زمینه منتشر میشود و یا سمینارهایی که در این مقوله برگزار میگردد، مبین آن است. همچنین استقبال قابل توجه از جلسات خصوصی که در این ارتباط تشکیل میگردد، نیز تأیید کننده این امر مهم میباشد، حجم اطلاعات موجود بر روی شبکه جهانی اینترنت پیرامون متافیزیک و علوم مرتبط با آن نیز مبین دیگر این مطلب میباشد.